رمان رویای من
رمان رویای من
پارت ۱۰۱
مامان، باشه دختر قشنگم مواظب خودت باش
دیانا، باشه مامانی خدافظ
مامان،خدافظ دختر خوبم
دیانا، خوب حله اوکی شد
ارسلان، خوب خوبه دیگه فردا میریم خرید
دیانا، با ارنجم زدم تو کمرش
ارسلان، آخ
دیانا، چی شد ای بابا
ارسلان، میزنی بعد میگی چی شد
دیانا، نامرد مگه من چقدر زور دارم اخه
ارسلان، هیچی
دیانا، ارسلان
ارسلان، جونم
دیانا، اوه تازه فهمیدم باباش دو ساعته به من داره نگه میکنه با چشمام به ارسلان اشاره کردم
ارسلان، بابا که مارو تو اون وضع دید قهقه بلندی زد و گفت
حمید، من میرم اتاق شما دوتا راحت باشی
دیانا، وای از خجالت آب شدم
پارت ۱۰۱
مامان، باشه دختر قشنگم مواظب خودت باش
دیانا، باشه مامانی خدافظ
مامان،خدافظ دختر خوبم
دیانا، خوب حله اوکی شد
ارسلان، خوب خوبه دیگه فردا میریم خرید
دیانا، با ارنجم زدم تو کمرش
ارسلان، آخ
دیانا، چی شد ای بابا
ارسلان، میزنی بعد میگی چی شد
دیانا، نامرد مگه من چقدر زور دارم اخه
ارسلان، هیچی
دیانا، ارسلان
ارسلان، جونم
دیانا، اوه تازه فهمیدم باباش دو ساعته به من داره نگه میکنه با چشمام به ارسلان اشاره کردم
ارسلان، بابا که مارو تو اون وضع دید قهقه بلندی زد و گفت
حمید، من میرم اتاق شما دوتا راحت باشی
دیانا، وای از خجالت آب شدم
۹۱۹
۰۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.