پارت۱۹

م:دیدم ادرین زانو زده
ا:مرینت دوپن چنگ بامن ازدواج میکنی
م:خشکم زده بود اااااررررهههه
پریدم بغل ادرین بعد انگشتررو دستم کرد
وقتی خبرش به لایلا رسید
لا:اه 😠مرینت نمیزاره من به ادرینم برسم😡 باید ازسر راه برش دارم تا به ادرینم برسم😒یه نقشه دارم😈😏
فردا
م:ادرین من میرم بیرون زود میام
ا:باش عزیزم مراقب باش
م:باش بای
ا:بای
م:اومدم بیرون دیدم برام پیام اومد
دیدم از ناشناسه و نوشته تنها بیا به ادرس زیر باهم حرف بزنیم
ترسیدم اما رفتم دیدم یه کافه ی خالیه رفتم لایلا رو دیدم 😠اه😡این سیریش
لا:سلام بشین😊
م:سلام
لا:چیزی می خوری؟
م:برو سر اصل مطلب
لا: ببین یا از ادرین فاصله میگیری یا
م:یا چیهااا؟نمی تونی هیچ غلطی کنی ماعاشق همیم «باداد»
لا:یا میکشمش«با ارامش»
م:خشکم زده بود ولی اون رفت
چچچییی؟یییعععنننییی چچچچ. یییی؟😢
من عاشق ادرین بودم اما چاره ای نیست😥
رفتم بیرون هنسفیریم رو تو گوشم گذاشتم اهنگ «رفیقم رفت»رو پلی کردم
بارون میومد منم گریه میکردم و به سمت دریا راه میرفتم
از زبون ادرین
ا:چرا انقدر دیر کرد😣