+ اهوم الان نگفتم نصیحتم کنی
+ اهوم الان نگفتم نصیحتم کنی
یوری بعد این حرفش شروع کرد توی کیفش دنبال قرص بگرده که موفق هم شد یه دونه ازش برداشت و گذاشت تو دهنش و با آب خورد
_همش مسکن میخوری بعدا برات بد میشه ها
+مهم نی
_یادت رفته من تو رو خریدم نمیخوام پولم و حروم کنم
این حرف رو با حرص گفت که ب ای بار هزارم صدای شستن قلبش اومد با بغض گفت
+راست میگی تو منو خریدی!
_یوری..
+هیششش باشه
یوری خم شد صدای ضبط ماشین و زیاد کرد داشت هنگ درام پخش میشد که با طبیعت رو به روش همخونی داشت پنجره ماشین و داد پایین نفس عمیقی کشید
بغض داشت خفش میکرد باعث شده بود حالت تهوع بگیره
بعد از چند دقیقه بوی بدی بهش خورد دستش و جلد دهنش گرفت و گفت
+ن..نگه دار
_چرا چیشده
با صدای بلند گفت
+نگه دار!!!!
ماشین کنار جاده وایساد که یوری سریع از ماشین بیرون زد که جیمین هم سریع باهاش پیاده شد
جیمین با یه دستش پیشونی یوری رو داشت بایه دستش پشتش میزد
سعی میکرد دست جیمین و پس بزنه ولی جونی نداشت
آنقدر بالا آورد که داشت بیهوش میشد
جمیمن سریع رفت از توی ماشین یه بطری آب آورد...
دستش و خیس کرد و کشید به صورت یوری بعد کمکش کرد بشینه توی ماشین با بی حالی گفت
+ببخشید پولت و حروم کردم
_ببند دهنتو
+یادم نبود باید دهنم و ببندم
_یوری تو چشمام نگاه کن
توی چشمای سیاهش نگاه کرد
_فقط دهنت و ببند....
یوری بعد این حرفش شروع کرد توی کیفش دنبال قرص بگرده که موفق هم شد یه دونه ازش برداشت و گذاشت تو دهنش و با آب خورد
_همش مسکن میخوری بعدا برات بد میشه ها
+مهم نی
_یادت رفته من تو رو خریدم نمیخوام پولم و حروم کنم
این حرف رو با حرص گفت که ب ای بار هزارم صدای شستن قلبش اومد با بغض گفت
+راست میگی تو منو خریدی!
_یوری..
+هیششش باشه
یوری خم شد صدای ضبط ماشین و زیاد کرد داشت هنگ درام پخش میشد که با طبیعت رو به روش همخونی داشت پنجره ماشین و داد پایین نفس عمیقی کشید
بغض داشت خفش میکرد باعث شده بود حالت تهوع بگیره
بعد از چند دقیقه بوی بدی بهش خورد دستش و جلد دهنش گرفت و گفت
+ن..نگه دار
_چرا چیشده
با صدای بلند گفت
+نگه دار!!!!
ماشین کنار جاده وایساد که یوری سریع از ماشین بیرون زد که جیمین هم سریع باهاش پیاده شد
جیمین با یه دستش پیشونی یوری رو داشت بایه دستش پشتش میزد
سعی میکرد دست جیمین و پس بزنه ولی جونی نداشت
آنقدر بالا آورد که داشت بیهوش میشد
جمیمن سریع رفت از توی ماشین یه بطری آب آورد...
دستش و خیس کرد و کشید به صورت یوری بعد کمکش کرد بشینه توی ماشین با بی حالی گفت
+ببخشید پولت و حروم کردم
_ببند دهنتو
+یادم نبود باید دهنم و ببندم
_یوری تو چشمام نگاه کن
توی چشمای سیاهش نگاه کرد
_فقط دهنت و ببند....
۴.۵k
۲۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.