خون اشام من
خون اشام من
part 7
پرش زمانی ساعت ۷
مهمونی دیگه داره شروع میشه باید بریم خب برم یه سری نکات و به این دختره ا.ت بگم
_ا.ت
+ب..بله
_چرا ترسیدی اومدم یه سری نکات و بهت بگم
+اها باشه
_اولن نزدیک هیچ خون اشامی نمیشی چون اونا بوی انسانو تشخیص میدن دومن همیشه کنار منی سومن با دختر اقای لی در نیوفت هر چی بهت گفت جوابشو نده فهمیدی
+باشه
_خوبه اونجا منو با اسم صدا میکنی فهمیدی و باید یجوری رفتار کنیم انگار عاشق همیم
+عاممم باشه
_خوبه بیا بریم
+جونگکوکی
_جونگکوکی؟
+اره خوشت نمیاد اینجوری صدات کنم
_نه خوبه همینجوری صدا کن
_خب قانونا که.... ا.ت شت یادم رفت اون نمیتونه پرواز کنه
_تو نمیتونی پرواز کنی پس چجوری به اون مهمونی بریم
+من نمیدونم
_اها(براید استایل بغلش کرد)
+چیکار میکنی؟
_تو نمیتونی پرواز کنی پس اینجوری باید بریم
+اما اما من از ارتفاع میترسم
_پوففف چشماتو ببند
ویو جونگکوک
از زمین فاصله گرفتم که دیدم...
part 7
پرش زمانی ساعت ۷
مهمونی دیگه داره شروع میشه باید بریم خب برم یه سری نکات و به این دختره ا.ت بگم
_ا.ت
+ب..بله
_چرا ترسیدی اومدم یه سری نکات و بهت بگم
+اها باشه
_اولن نزدیک هیچ خون اشامی نمیشی چون اونا بوی انسانو تشخیص میدن دومن همیشه کنار منی سومن با دختر اقای لی در نیوفت هر چی بهت گفت جوابشو نده فهمیدی
+باشه
_خوبه اونجا منو با اسم صدا میکنی فهمیدی و باید یجوری رفتار کنیم انگار عاشق همیم
+عاممم باشه
_خوبه بیا بریم
+جونگکوکی
_جونگکوکی؟
+اره خوشت نمیاد اینجوری صدات کنم
_نه خوبه همینجوری صدا کن
_خب قانونا که.... ا.ت شت یادم رفت اون نمیتونه پرواز کنه
_تو نمیتونی پرواز کنی پس چجوری به اون مهمونی بریم
+من نمیدونم
_اها(براید استایل بغلش کرد)
+چیکار میکنی؟
_تو نمیتونی پرواز کنی پس اینجوری باید بریم
+اما اما من از ارتفاع میترسم
_پوففف چشماتو ببند
ویو جونگکوک
از زمین فاصله گرفتم که دیدم...
۱۱.۶k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.