رمان پادشاه زندگیم
رمان پادشاه زندگیم
پارت ۲۲
دیانا، قرمز شده بودم از داغی گونه هام میتونستم بفهمم
ارسلان، کوچولو من خجالتیه
دیانا، ارسلان
ارسلان، جونم بیا بریم شاید خونه حسابتو برسم
دیانا، یهوم همونایی که تو چرخفلک اذیت میکردن اومد دونفر بودن
یکیشون،به به
یکی دیگه،من پسر و میگیرم تو دختر و ببر چطوره
اولی مثلا یاسین،عالی
آریا اسم دومین نفر،حله
ارسلان، اون اولی رو یه مشت زدم که اون یکی در رفت
دیانا، ارسلان افتاد روش ایقدر میزدش یک کتکاری شده بود ارسلان هم آسیب دید
ارسلان، بار آخرت باشه فهمیدی،، جمله آخر با داد،،
دیانا، برمش همینجایی کا دید نداشت ارسلان چه کاری بود کردی،گریه،
ارسلان، چرا گریه میکنی
دیانا، نگاه کن با خودت چیکار کردی،،گریه،،
ارسلان، گريه نکن فدای سرت
دیانا، آخه دستتو ببین دماغتو گوشه روسریم و آب زدم گذاشتم رو دماغش ارسلان سرتو بگیر بالا
ارسلان، نوک دماغشو با انگشتام گرفتم گفتم نی نی کوچولو من چقدر نگرانه
دیانا، نباشم تو تمام زندگی منی
ارسلان، انقدر زبون نریز یهو میبینی همینجا کارو تموم میکنما
دیانا، بی حیا ولی بدون تمام زندگیمی
پارت ۲۲
دیانا، قرمز شده بودم از داغی گونه هام میتونستم بفهمم
ارسلان، کوچولو من خجالتیه
دیانا، ارسلان
ارسلان، جونم بیا بریم شاید خونه حسابتو برسم
دیانا، یهوم همونایی که تو چرخفلک اذیت میکردن اومد دونفر بودن
یکیشون،به به
یکی دیگه،من پسر و میگیرم تو دختر و ببر چطوره
اولی مثلا یاسین،عالی
آریا اسم دومین نفر،حله
ارسلان، اون اولی رو یه مشت زدم که اون یکی در رفت
دیانا، ارسلان افتاد روش ایقدر میزدش یک کتکاری شده بود ارسلان هم آسیب دید
ارسلان، بار آخرت باشه فهمیدی،، جمله آخر با داد،،
دیانا، برمش همینجایی کا دید نداشت ارسلان چه کاری بود کردی،گریه،
ارسلان، چرا گریه میکنی
دیانا، نگاه کن با خودت چیکار کردی،،گریه،،
ارسلان، گريه نکن فدای سرت
دیانا، آخه دستتو ببین دماغتو گوشه روسریم و آب زدم گذاشتم رو دماغش ارسلان سرتو بگیر بالا
ارسلان، نوک دماغشو با انگشتام گرفتم گفتم نی نی کوچولو من چقدر نگرانه
دیانا، نباشم تو تمام زندگی منی
ارسلان، انقدر زبون نریز یهو میبینی همینجا کارو تموم میکنما
دیانا، بی حیا ولی بدون تمام زندگیمی
۱۰.۹k
۰۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.