part¹
part¹
Boyfriend :
ناشناس : ولی....من....نمیتونم
تهیونگ : تو میتونی امشب نقشمون عملی میکنیم توعم به چیزی که میخوای میرسی.
ناشناس : آ...ما
تهیونگ : شییی (گذاشتن انگشت رو لب)
(ساعت ¹ شب زندان )
ناشناس : وسایلت......
تهیونگ : .......
صدای باز شدن در...
تهیونگ : خخ بالاخره جئون(باصدای هان)
تهیونگ : منتظرم باش...قراره شب های سختی رو در پیش داشته باشه (نیشخند)
ساعت ¹¹ صبح سئول...
مادر : تو باید باهاش ازدواج.....
کوک : مامان من نمیخوام
مادر: حرف اضافه نباشه
کوک : آما...
مادر : آما نداره کوک امروز تو ازدواج میکنی فهمیدی ((مامان کوک اعصاب نداره))
کوک : .......
ساعت ⁷ شب مراسم عروسی
همه : گلیلیییییی
ناشناس : لطفا ساکت باشید تا چند دقیقه دیگه عروس داماد تشریف میارن
ادامه دارد.....
بنظرتون چه اتفاقی میوفته...
Boyfriend :
ناشناس : ولی....من....نمیتونم
تهیونگ : تو میتونی امشب نقشمون عملی میکنیم توعم به چیزی که میخوای میرسی.
ناشناس : آ...ما
تهیونگ : شییی (گذاشتن انگشت رو لب)
(ساعت ¹ شب زندان )
ناشناس : وسایلت......
تهیونگ : .......
صدای باز شدن در...
تهیونگ : خخ بالاخره جئون(باصدای هان)
تهیونگ : منتظرم باش...قراره شب های سختی رو در پیش داشته باشه (نیشخند)
ساعت ¹¹ صبح سئول...
مادر : تو باید باهاش ازدواج.....
کوک : مامان من نمیخوام
مادر: حرف اضافه نباشه
کوک : آما...
مادر : آما نداره کوک امروز تو ازدواج میکنی فهمیدی ((مامان کوک اعصاب نداره))
کوک : .......
ساعت ⁷ شب مراسم عروسی
همه : گلیلیییییی
ناشناس : لطفا ساکت باشید تا چند دقیقه دیگه عروس داماد تشریف میارن
ادامه دارد.....
بنظرتون چه اتفاقی میوفته...
۱۵.۰k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.