پارت 68 زندگی جونگمه
پارت 68 زندگی جونگمه
کوک از خواب پاشد
سر جونگمه داد زد:کجا بودی😠
تهیونگ هم از خواب پاشد
جونگمه:کجا میخواستی باشم
کوک:مسخره بازی درنیار میدونی از صبح چقدر دنبالت گشتم
جونگمه:تو نفهمی یه سر به محل کارم نمیزنی
کوک:تو چرا باز رفتارت اینجوری شد
جونگمه:چون دیشب یه چیز خیلی بی ربطبهم گفتی😤
کوک:چی گفتم مثلا
جونگمه با قیافه😕رفت اوتاق
تهیونگ بعد از چند دقیقه رفت از جونگمه اجازه گرفت ورفت تو به جونگمه گفت :چیشده؟
جونگمه چشاش پر اشک شد و گفت:به من دیشب تو خواب برگشته به من میگه اگه تو نبودی دوست دختر من الان زنده بود
تهیونگ:چی😨
جونگمه شروع کرد به گریه کردن
تهیونگ دیگه نتونست گریه های جونگمه رو ببینه پاشد رفت یدونه زد دم گوش کوک و گفت:بس کن دیگه؛ کم عذابش بده ؛دیگه تاقتم تاق شده ؛تهیونگ این رو گفت و رفت از دست جونگمه گرفت برد
چند ماه گذشت خبری از تهیونگ و جونگمه نبود
کوک همچنان دنبال جونگمه بود ولی هیچ خبری نبود
همه ی پرواز های ایران رو توساعات مختلف چک کرد ولی هیچی به هیچی ؛تصمیم گرفت همه ی پروازای کشور رو چک کنه؛تا بالاخره هم اسم تهیونگ هم جونگمه رو تو پرواز پاریس پیدا کرد
تصمیم گرفت بره دنبالشون
کوک بعد از چند روز رفت پاریس
وقتی داشت میرفت دنبال آدرس خونشون تصادف کرد
کوک از حال رفت ولی هنوز میتونست کمی ببینه ولی تار میدید ؛ماشین مقابل پیاده شد اومد در ماشین رو باز کرد(زن بود)کوک به زور تونست ببینه ؛دید جونگمهس و از حال رفت
جونگمه کوک رو برد بیمارستان
تهیونگ زود خودش رو رسوند به بیمارستان
رفت دید جونگمه با استرس نشسته دوتا انگشتشو گذاشته رو پیشونیش
رفت به جونگمه گفت:چیشده!
جونگمه :تصادف کردم
تهیونگ:اشکال نداره؛تو که آسیبی ندیدی؟
جونگمه:من آسیبی ندیدم ولی میدونی کسی که آسیب دیده و من با ماشین کی تصادف کردم؟
تهیونگ:کیه؟
جونگمه:کوک😭
کوک از خواب پاشد
سر جونگمه داد زد:کجا بودی😠
تهیونگ هم از خواب پاشد
جونگمه:کجا میخواستی باشم
کوک:مسخره بازی درنیار میدونی از صبح چقدر دنبالت گشتم
جونگمه:تو نفهمی یه سر به محل کارم نمیزنی
کوک:تو چرا باز رفتارت اینجوری شد
جونگمه:چون دیشب یه چیز خیلی بی ربطبهم گفتی😤
کوک:چی گفتم مثلا
جونگمه با قیافه😕رفت اوتاق
تهیونگ بعد از چند دقیقه رفت از جونگمه اجازه گرفت ورفت تو به جونگمه گفت :چیشده؟
جونگمه چشاش پر اشک شد و گفت:به من دیشب تو خواب برگشته به من میگه اگه تو نبودی دوست دختر من الان زنده بود
تهیونگ:چی😨
جونگمه شروع کرد به گریه کردن
تهیونگ دیگه نتونست گریه های جونگمه رو ببینه پاشد رفت یدونه زد دم گوش کوک و گفت:بس کن دیگه؛ کم عذابش بده ؛دیگه تاقتم تاق شده ؛تهیونگ این رو گفت و رفت از دست جونگمه گرفت برد
چند ماه گذشت خبری از تهیونگ و جونگمه نبود
کوک همچنان دنبال جونگمه بود ولی هیچ خبری نبود
همه ی پرواز های ایران رو توساعات مختلف چک کرد ولی هیچی به هیچی ؛تصمیم گرفت همه ی پروازای کشور رو چک کنه؛تا بالاخره هم اسم تهیونگ هم جونگمه رو تو پرواز پاریس پیدا کرد
تصمیم گرفت بره دنبالشون
کوک بعد از چند روز رفت پاریس
وقتی داشت میرفت دنبال آدرس خونشون تصادف کرد
کوک از حال رفت ولی هنوز میتونست کمی ببینه ولی تار میدید ؛ماشین مقابل پیاده شد اومد در ماشین رو باز کرد(زن بود)کوک به زور تونست ببینه ؛دید جونگمهس و از حال رفت
جونگمه کوک رو برد بیمارستان
تهیونگ زود خودش رو رسوند به بیمارستان
رفت دید جونگمه با استرس نشسته دوتا انگشتشو گذاشته رو پیشونیش
رفت به جونگمه گفت:چیشده!
جونگمه :تصادف کردم
تهیونگ:اشکال نداره؛تو که آسیبی ندیدی؟
جونگمه:من آسیبی ندیدم ولی میدونی کسی که آسیب دیده و من با ماشین کی تصادف کردم؟
تهیونگ:کیه؟
جونگمه:کوک😭
۱۳.۵k
۱۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.