حس کردن

حس کردن،
وقتی از حد می‌گذرد،
دیگر نعمت نیست،تبعیدی‌ست خاموش...
تبعید به سرزمینی که در آن، هر نگاه، تیغ است؛
هر سکوت، فریاد؛
و هر خاطره، زخمی تازه.
ذهن، بی‌وقفه لحظه‌ها را تجزیه می‌کند،
و دل، زیر بار آنچه گفته نشد، خم می‌شود.
بی‌خیالی؟
واژه‌ای‌ست برای آن‌ها که هنوز در ژرفای درد فرو نرفته‌اند.
برای آنکه همه چیز را بیش از حد حس میکند،
دنیا همیشه بلندتر از حد معمول حرف می‌زند…
و هیچ‌کس، صدای ویرانی آرام او را نمی‌شنود...
#آنا_میم
دیدگاه ها (۰)

ولی یه نکته مهم میگم ...یادت باشه !درد هر کسی برا خودش بزرگه...

اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌امخارم ولی به سایهٔ گل آرمیده‌ا...

‌گاهی نمـی‌دانم دقیقاً چه می‌خـواهم…نه خواسته‌ای مشخص دارم،ن...

.گفتی مرا چو جویی ؛ در جانِ خویش یابیچون جویمت که در جان ؛ ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط