به مردک چشمات نگاه میکنم حتی چشماتم لبخند میزنه

به مردک چشمات نگاه میکنم ، حتی چشماتم ، لبخند میزنه
وقتی کنارمی دستاتو بده به من ، از هیچی نترس ، من اینجام ؛
از تنهایی میترسی ؟ من همیشه پیشتم ، هیچکس پیشت نمیمونه ؟ من تا اخرش میمونم ، از ادما میترسی ؟ میبرمت یه جایی که فقط خودمو خودتیم ، حالت خوب نیست ؟ من اینجام..
،
،
،
پروانه شیشه ایم ، چرا به دروغ گفتن ادامه ندیم ؟..
شاید توی رویاهام ، این تنها راه نجاتم باشه
دیدگاه ها (۸)

برای تو من زندگی کردم و این ، بسیار ارزشمند بود ، آنقدری که ...

احساس میکنم حرف ها کافی نیستند ،من روز هاست ، که با لبخندی ف...

نمیسوزند..خاطرات هیچوقت نابود نمیشن اونا حتی کمرنگم نمیشن وق...

و اگر تو واقعا قلبم را مانند جوانه ای در یکی از تَرک های درخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط