Psycho killerقاتل روانی
Psycho killer(قاتل روانی)
Part 45
جیهون یا بهتر بگم شین جیهون خواهر زاده خاندان پارک بود بعد از اتش سوزی 1 سال پیش که اتفاق افتاده بود فقط جیهون بود که زنده مونده بود تموم خدمتکارا و پدر و مادرش در اتش سوزی از دست داده بود
اون موقع جیهون 3 سال بیشتر سن نداشت و باید تحت سرپرست کسی میشد که داییش اقای پارک بعد از اینکه همسرش بچه دار نمی شد و کلی غصه میخورد سرپرستی جیهون به عهده گرفت
بعد از اینکه جیهون وارد خانواده پارک ها شد داییش فامیلیش از شین به پارک تغییر داد و رسما اونو به عنوان پسر خودش قبول کرد اما ماه ها بعد فکری به سرش زد
روزی پارک نزد همسرش اومد و پیشنهادی داد که باعث شک و در نهایت خوشحالی همسرش شد اونا برای اینده جیهون تصمیم گرفتند که یک برادر ، یک فرد جدیدی وارد خانواده شان کنند تا در اینده در نبود انها این دو برادر بتوانند از هم مراقبت کنند
این بود سرنوشت اشنایی دو برادری که از خون همدیگر نبودن
جیمین بعد از گرفتن خوراکی به سمت اتاق رفت و هردو بر روی تخت نشستند و شروع به حرف زدن کردن
جیمین کل داستان زندگیش برای جیهون تعریف کرد اینکه چرا اینجاس و اونایی که کتکش زده بودن کیا بودن و از اون طرف هم جیهون تموم زندگیش برای جیمین تعریف کرد و همونجا و در همون لحظه هردو بهم قول دادن تا ابد برادر و یار همدیگر باشن و هیچ وقت همدیگر تنها نزارن
زمان حال
روز بعد تولد 18 سالگی جیمین
( خب کیوتیام اینجا یک توضیحی بدم که فلش بک ما تموم شد حالا بر میگردیم به پارت 29 همونجایی که جیمین تولدش جشن گرفته بود امیدوارم متوجه شده باشید)
صبح شده بود و جیمینم طبق معمول همیشگیش داخل اتاق کارش در شرکت نشسته بود و به کارها رسیدگی می کرد شرکتی که پدرش مسئولیت اداره اش بهش سپرده بود و جیمینم برای موفقیت شرکت کوچکترین دریغی هم از تلاشش نمی کرد
همونطور که به پرونده ها رسیدگی میکرد در اتاقش باصدای وحشتناکی باز شد و جیهون وارد اتاق شد و نفس زنان خودش را به سمت جیمین رسوند و گفت
جیهون : داداش پیداش کردم
ادامه دارد........
Part 45
جیهون یا بهتر بگم شین جیهون خواهر زاده خاندان پارک بود بعد از اتش سوزی 1 سال پیش که اتفاق افتاده بود فقط جیهون بود که زنده مونده بود تموم خدمتکارا و پدر و مادرش در اتش سوزی از دست داده بود
اون موقع جیهون 3 سال بیشتر سن نداشت و باید تحت سرپرست کسی میشد که داییش اقای پارک بعد از اینکه همسرش بچه دار نمی شد و کلی غصه میخورد سرپرستی جیهون به عهده گرفت
بعد از اینکه جیهون وارد خانواده پارک ها شد داییش فامیلیش از شین به پارک تغییر داد و رسما اونو به عنوان پسر خودش قبول کرد اما ماه ها بعد فکری به سرش زد
روزی پارک نزد همسرش اومد و پیشنهادی داد که باعث شک و در نهایت خوشحالی همسرش شد اونا برای اینده جیهون تصمیم گرفتند که یک برادر ، یک فرد جدیدی وارد خانواده شان کنند تا در اینده در نبود انها این دو برادر بتوانند از هم مراقبت کنند
این بود سرنوشت اشنایی دو برادری که از خون همدیگر نبودن
جیمین بعد از گرفتن خوراکی به سمت اتاق رفت و هردو بر روی تخت نشستند و شروع به حرف زدن کردن
جیمین کل داستان زندگیش برای جیهون تعریف کرد اینکه چرا اینجاس و اونایی که کتکش زده بودن کیا بودن و از اون طرف هم جیهون تموم زندگیش برای جیمین تعریف کرد و همونجا و در همون لحظه هردو بهم قول دادن تا ابد برادر و یار همدیگر باشن و هیچ وقت همدیگر تنها نزارن
زمان حال
روز بعد تولد 18 سالگی جیمین
( خب کیوتیام اینجا یک توضیحی بدم که فلش بک ما تموم شد حالا بر میگردیم به پارت 29 همونجایی که جیمین تولدش جشن گرفته بود امیدوارم متوجه شده باشید)
صبح شده بود و جیمینم طبق معمول همیشگیش داخل اتاق کارش در شرکت نشسته بود و به کارها رسیدگی می کرد شرکتی که پدرش مسئولیت اداره اش بهش سپرده بود و جیمینم برای موفقیت شرکت کوچکترین دریغی هم از تلاشش نمی کرد
همونطور که به پرونده ها رسیدگی میکرد در اتاقش باصدای وحشتناکی باز شد و جیهون وارد اتاق شد و نفس زنان خودش را به سمت جیمین رسوند و گفت
جیهون : داداش پیداش کردم
ادامه دارد........
- ۱۰.۰k
- ۲۸ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط