ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ߊ ܥܼܢ̣ߊ ܝ ܨ:
ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ߊܥܼܢ̣ߊܝܨ:
Part: 18
☆𝒟𝒾𝒶𝓃𝒶☆
عرفان: عشقم گوه خوردم
-گفتم بیا تو ماشین من<با کمی داد>
از ماشین پیاده شدم
در ماشین عرفان باز کردم
یعقشو گرفتم کشوندمش رو زمین
عرفان: گوه خوردم ببخشید دیانا خواهش
سوار ماشینش کردم حرکت کردم سمت خونهـ
...
رسیدیم خونهـ
بردمش تو اتاق شکنجه
لباساشو کندم شلوارشم کندم
الان فقط شورت مونده بود
شلاق اوردم دستاشو باطناب بستم
شلاق برداشتم رفتم سمتش
عرفان: دیانا غل..
شلاق محکم کوبیدم تو دهنش
-که سر من داد میزنی هان بگو گوه خوردم
عرفان: گوه خوردم گوه خوردم
-بس نیست 1000بار بگو گوه خوردم
عرفان: 1گوه خوردم 2گوه خوردم 3گوه خوردم 1000گوه خوردم
تند تند میزدم رو رونش مخصوصا پاهاش که کلی مو داشت
بیهوش شد.
رفتم بیرون عرق کرده بودم
اسپیلتو روشن کردم
رفتم توی اتاق لباسامو عوض کردم
شلوارک پوشیدم با تاپ
رفتم جلو اسپیلت دراز کشیدم
-صبا میز خوراکی بیار
صبا میز خوراکی اورد رفت
𝓐𝓻𝓼𝓵𝓪𝓷
هنوز باورم نمیشه دیانا خیلی عصبانی شده بود
هیچکس سر شداد نمیزد پس بگو چرا امروز
همه خودش خوب صحبت میکردن
یا نکنه توی دورهPMSهست یا عادت ماهیانه
رومینا: این چش بود
پانیذ: ببین میگن یه نفر بوده خیلی دوستش داشته پسره مست میکنه میره خونش ازش سواستفاده میکنه دیاناهم عاشقش بوده فراموشش نمیکنه میره ترکیه بابایزگش میگه بریم روسیه میرن روسیه وپسرهرو میبینه تموم میشه میره و دیاناهم از اون موقع هرپسری رو ازار میده اگه اذیتش کنن الان با پارتنرش اینطوری رفتار کرد
وای دیانا چقدر تغییر کردی دختر
پارت بعدیی: 18تا کامنت
Part: 18
☆𝒟𝒾𝒶𝓃𝒶☆
عرفان: عشقم گوه خوردم
-گفتم بیا تو ماشین من<با کمی داد>
از ماشین پیاده شدم
در ماشین عرفان باز کردم
یعقشو گرفتم کشوندمش رو زمین
عرفان: گوه خوردم ببخشید دیانا خواهش
سوار ماشینش کردم حرکت کردم سمت خونهـ
...
رسیدیم خونهـ
بردمش تو اتاق شکنجه
لباساشو کندم شلوارشم کندم
الان فقط شورت مونده بود
شلاق اوردم دستاشو باطناب بستم
شلاق برداشتم رفتم سمتش
عرفان: دیانا غل..
شلاق محکم کوبیدم تو دهنش
-که سر من داد میزنی هان بگو گوه خوردم
عرفان: گوه خوردم گوه خوردم
-بس نیست 1000بار بگو گوه خوردم
عرفان: 1گوه خوردم 2گوه خوردم 3گوه خوردم 1000گوه خوردم
تند تند میزدم رو رونش مخصوصا پاهاش که کلی مو داشت
بیهوش شد.
رفتم بیرون عرق کرده بودم
اسپیلتو روشن کردم
رفتم توی اتاق لباسامو عوض کردم
شلوارک پوشیدم با تاپ
رفتم جلو اسپیلت دراز کشیدم
-صبا میز خوراکی بیار
صبا میز خوراکی اورد رفت
𝓐𝓻𝓼𝓵𝓪𝓷
هنوز باورم نمیشه دیانا خیلی عصبانی شده بود
هیچکس سر شداد نمیزد پس بگو چرا امروز
همه خودش خوب صحبت میکردن
یا نکنه توی دورهPMSهست یا عادت ماهیانه
رومینا: این چش بود
پانیذ: ببین میگن یه نفر بوده خیلی دوستش داشته پسره مست میکنه میره خونش ازش سواستفاده میکنه دیاناهم عاشقش بوده فراموشش نمیکنه میره ترکیه بابایزگش میگه بریم روسیه میرن روسیه وپسرهرو میبینه تموم میشه میره و دیاناهم از اون موقع هرپسری رو ازار میده اگه اذیتش کنن الان با پارتنرش اینطوری رفتار کرد
وای دیانا چقدر تغییر کردی دختر
پارت بعدیی: 18تا کامنت
۴.۵k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.