یک شاهدخت و چهار خواننده
یک شاهدخت و چهار خواننده
📌 پارت نهم 📌
_ پدر بزرگ شم.....
یه نفر دستش رو گذاشت رو شونم
اون یه نفر : همچین دروغ ام نبود
بر گشتم سمتش خیلی خوشحال بودم ولی به روی خودم نیاوردم .
_ دستتو بکش 😠به چه حقی به من دست میزنی ها ؟ بچه پرو
ته جلو تر رفت و تعظیم کرد : من کیم تهیونگ هستم ، ببخشید دیر کردم
پدر بزرگم دستشو دور شونه ته حلقه کرد : خیلی ام به موقع اومدی 👌 پسرم
همه باهم:چی !!! پسرم !!
پدر بزرگم هیچ وقت با کسی این جوری رفتار نکرده بود برای همون سخت بود
با دست به مین اشاره کردم که میکشمت
بعد رفتم سمت پدر بزرگم و شاکی گفتم : این اینجا چیکار میکنه
پدر بزرگم: اینی که میگی اسم داره و اون وقت خودشو معرفی کرد
_ خب باشه آقای کیم اینجا چیکار می کنند ؟
پدر بزرگم: برای تولد خانمی قدر نشناس آمدن آهنگ بخونن
وای برای من ای ول امروز میتونه بهترین روز زندگیم باشه
_ خب حالا (با بد اخلاقی)
دوست نداشتم بعد از اون ماجرا به پسره دیگه ای رو بدم و وابسته بشم که اون عوضیا (پسرا ) بهم آسیب بزنن دیگه نمی خاستم بره🐑 باشم می خاستم ببر 🐯 باشم و دوست نداشتم اجازه بدم کسی از حد خودش این ورتر بیاد حتی اگه تهیونگ باشه یا هر کدوم از اعضا باشن
توی همین فکرا بودم که مین از پشت بغلم کرد و گفت: امروز از دنده ی چپ بلند شدی خیره سرت امروز تولدته راستی چرا انقد بد با ته حرف زدی ؟
_ نمیخوا ....
پدر مین : بیاین اینجا ته میخواد بخونه
رفتیم و رو صندلی نشستیم ته رفت پشت میکروفن و شروع به خوندن کرد :The silent night approaches me
and when I look towards the window with an empty gaze
I see the clouds outside are still walking [in the sky]
and the ruffling of my bed covers
slowly, slowly fades away
slowly, slowly the night fades away
سکوت شب به من نزدیک میشه (شب ساکت داره کم کم فرا میرسه)
وقتی با نگاهی پوچ به سمت پنجره نگاه میکنم
می بینم که ابرهای بیرون هنوز دارن توو آسمان راه میرن
چروکیدگی های روتختی من
به آرامی، به آرامی محو میشن
شب به آرامی، به آرامی محو میشه
♪♪♪
The night’s become warm and a comfort to me
?Can I go to bed sleep tonight
May I lean my body on you now
I’m leaving to sing another story of mine
But I’ll be back again
May i lean my body on you, tonight
Day and night, I think of you
In my dream
شب برای من گرم و آرامشبخش میشه
میتونم امشب بخوابم؟
حالا میتونم بدنمو بر روی بدن تو تکیه بدم؟
اینجارو ترک میکنم تا بتونم داستان دیگری از خودم در قالب ترانه بِسرایم
اما دوباره برمیگردم
میتونم امشب بدنمو بر روی بدن تو تکیه بدم؟
روز و شب، من به تو فکر میکنم
در خواب و رویاهام
🎤🎤🎤
بچهها فکرشو بکنید ته بیاد تولدتون و براتون آهنگ بخونه
آره آره میدونم هیچ حسی نداره 😀
لایک و کامنت یادتون نره 😘😘😘
📌 پارت نهم 📌
_ پدر بزرگ شم.....
یه نفر دستش رو گذاشت رو شونم
اون یه نفر : همچین دروغ ام نبود
بر گشتم سمتش خیلی خوشحال بودم ولی به روی خودم نیاوردم .
_ دستتو بکش 😠به چه حقی به من دست میزنی ها ؟ بچه پرو
ته جلو تر رفت و تعظیم کرد : من کیم تهیونگ هستم ، ببخشید دیر کردم
پدر بزرگم دستشو دور شونه ته حلقه کرد : خیلی ام به موقع اومدی 👌 پسرم
همه باهم:چی !!! پسرم !!
پدر بزرگم هیچ وقت با کسی این جوری رفتار نکرده بود برای همون سخت بود
با دست به مین اشاره کردم که میکشمت
بعد رفتم سمت پدر بزرگم و شاکی گفتم : این اینجا چیکار میکنه
پدر بزرگم: اینی که میگی اسم داره و اون وقت خودشو معرفی کرد
_ خب باشه آقای کیم اینجا چیکار می کنند ؟
پدر بزرگم: برای تولد خانمی قدر نشناس آمدن آهنگ بخونن
وای برای من ای ول امروز میتونه بهترین روز زندگیم باشه
_ خب حالا (با بد اخلاقی)
دوست نداشتم بعد از اون ماجرا به پسره دیگه ای رو بدم و وابسته بشم که اون عوضیا (پسرا ) بهم آسیب بزنن دیگه نمی خاستم بره🐑 باشم می خاستم ببر 🐯 باشم و دوست نداشتم اجازه بدم کسی از حد خودش این ورتر بیاد حتی اگه تهیونگ باشه یا هر کدوم از اعضا باشن
توی همین فکرا بودم که مین از پشت بغلم کرد و گفت: امروز از دنده ی چپ بلند شدی خیره سرت امروز تولدته راستی چرا انقد بد با ته حرف زدی ؟
_ نمیخوا ....
پدر مین : بیاین اینجا ته میخواد بخونه
رفتیم و رو صندلی نشستیم ته رفت پشت میکروفن و شروع به خوندن کرد :The silent night approaches me
and when I look towards the window with an empty gaze
I see the clouds outside are still walking [in the sky]
and the ruffling of my bed covers
slowly, slowly fades away
slowly, slowly the night fades away
سکوت شب به من نزدیک میشه (شب ساکت داره کم کم فرا میرسه)
وقتی با نگاهی پوچ به سمت پنجره نگاه میکنم
می بینم که ابرهای بیرون هنوز دارن توو آسمان راه میرن
چروکیدگی های روتختی من
به آرامی، به آرامی محو میشن
شب به آرامی، به آرامی محو میشه
♪♪♪
The night’s become warm and a comfort to me
?Can I go to bed sleep tonight
May I lean my body on you now
I’m leaving to sing another story of mine
But I’ll be back again
May i lean my body on you, tonight
Day and night, I think of you
In my dream
شب برای من گرم و آرامشبخش میشه
میتونم امشب بخوابم؟
حالا میتونم بدنمو بر روی بدن تو تکیه بدم؟
اینجارو ترک میکنم تا بتونم داستان دیگری از خودم در قالب ترانه بِسرایم
اما دوباره برمیگردم
میتونم امشب بدنمو بر روی بدن تو تکیه بدم؟
روز و شب، من به تو فکر میکنم
در خواب و رویاهام
🎤🎤🎤
بچهها فکرشو بکنید ته بیاد تولدتون و براتون آهنگ بخونه
آره آره میدونم هیچ حسی نداره 😀
لایک و کامنت یادتون نره 😘😘😘
۵۰.۹k
۱۸ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.