نگاه اول
نگاه اول
پارت پنج
ا/ت=رزییییییییی لطفا توروخدا قول میدم خودم ازش مراقبت کنم
رزی=ا/ت یکی باید از تو مراقبت کنه بعد تو میگی حیون بیاریم😑
ا/ت=رزی جوننننننننن توروخدااااااا
رزی=ا/ت نه نمیشه
ا/ت=باشه بابا اصلا میرم بیرون
رزی=کجا؟
ا/ت=تو که نمیزاری حیوان بیار حداقل برم بیرون باهاشون بازی کنم
رزی=خیلی خب برو مواظب خودت باش
ا/ت=باشه
دید جیمین
جیمن= یونتان نمیخوام که تیهونگ بدزدم عه حیوان برو کنار
تیهونگ درحال جر خوردن
جیمین=ای خدا
تیهونگ=راستی جیمن میخوام یونان ببرم بیرون میشه توهم بیایی
جیمن=خب به کوک بگو بیاد
تیهونگ=باهش قهرم بیا دیگه
جیمین=خدایا همش شما دوتا درحال قهری خیلی خب میام
با تیهونگ رفتیم بیرون توی پارک یونتان هر دو دقیقه یبار دسشویی میکرد
جیمن=ته به این حیوان چی میدی انقدر دسشویی میکنه
تیهونگ=هیچی
بلخره رسیدیم به پارک حیوانا من و تیهونگ داشتیم یه بستنی میگرفتیم بعد آمدیم نشستیم که دیدم یونتان درست مثل چی داره میره
تیهونگ=یونتانننننننننننن بموننننننننن
من و تیهونگ دنبال یونتان بدو بدو بدو
دیگه خسته شده بودیم که
اون دختره که یونتان مثل خرس توی دستش خواب بود داشت میومد سمتمون
ا/ت=سلام ببخشید مزاحم میشم ازتون هیچی نمیخوام فقط سگتون آوردم
تیهونگ=سلام فکر کنم اسمت ا/ت بود درسته؟
ا/ت=بله درسته
تیهونگ= خیلی ممنونم این بچه ی من و آوردید
ا/ت=خواهش میکنم
تیهونگ=فکر کنم حیوان داری که انقدر با حیوانا خوبی
ا/ت=نه ندارم (با لبخند)(ا/ت توی ذهنش=اگر اون رزی اجازه بدا حتما حیوان دار میشم😑)
تیهونگ=عه
ا/ت=بله من دیگه مزاحم نمیشم خداحفظ
تیهونگ=خداحفظ ممنونم که کمک کردید
ا/ت=خواهش میکنم خدانگهدار
تیهونگ=خدا حفظ
(ا/ت رفت)
تیهونگ=جیمن دوساعت دارم صدات میکنم
جیمین=عه ببخشید حواسم نبود
من چرا هر وقت این دختر رو میبینم اینجوری میشم
با اینکه زیاد نمیشناسمش
اههههههههههههههههد خسته شدم
تیهونگ=جیمن بریم تا دوباره یونتان در نرفته
جیمین=اره بریم
پارت پنج
ا/ت=رزییییییییی لطفا توروخدا قول میدم خودم ازش مراقبت کنم
رزی=ا/ت یکی باید از تو مراقبت کنه بعد تو میگی حیون بیاریم😑
ا/ت=رزی جوننننننننن توروخدااااااا
رزی=ا/ت نه نمیشه
ا/ت=باشه بابا اصلا میرم بیرون
رزی=کجا؟
ا/ت=تو که نمیزاری حیوان بیار حداقل برم بیرون باهاشون بازی کنم
رزی=خیلی خب برو مواظب خودت باش
ا/ت=باشه
دید جیمین
جیمن= یونتان نمیخوام که تیهونگ بدزدم عه حیوان برو کنار
تیهونگ درحال جر خوردن
جیمین=ای خدا
تیهونگ=راستی جیمن میخوام یونان ببرم بیرون میشه توهم بیایی
جیمن=خب به کوک بگو بیاد
تیهونگ=باهش قهرم بیا دیگه
جیمین=خدایا همش شما دوتا درحال قهری خیلی خب میام
با تیهونگ رفتیم بیرون توی پارک یونتان هر دو دقیقه یبار دسشویی میکرد
جیمن=ته به این حیوان چی میدی انقدر دسشویی میکنه
تیهونگ=هیچی
بلخره رسیدیم به پارک حیوانا من و تیهونگ داشتیم یه بستنی میگرفتیم بعد آمدیم نشستیم که دیدم یونتان درست مثل چی داره میره
تیهونگ=یونتانننننننننننن بموننننننننن
من و تیهونگ دنبال یونتان بدو بدو بدو
دیگه خسته شده بودیم که
اون دختره که یونتان مثل خرس توی دستش خواب بود داشت میومد سمتمون
ا/ت=سلام ببخشید مزاحم میشم ازتون هیچی نمیخوام فقط سگتون آوردم
تیهونگ=سلام فکر کنم اسمت ا/ت بود درسته؟
ا/ت=بله درسته
تیهونگ= خیلی ممنونم این بچه ی من و آوردید
ا/ت=خواهش میکنم
تیهونگ=فکر کنم حیوان داری که انقدر با حیوانا خوبی
ا/ت=نه ندارم (با لبخند)(ا/ت توی ذهنش=اگر اون رزی اجازه بدا حتما حیوان دار میشم😑)
تیهونگ=عه
ا/ت=بله من دیگه مزاحم نمیشم خداحفظ
تیهونگ=خداحفظ ممنونم که کمک کردید
ا/ت=خواهش میکنم خدانگهدار
تیهونگ=خدا حفظ
(ا/ت رفت)
تیهونگ=جیمن دوساعت دارم صدات میکنم
جیمین=عه ببخشید حواسم نبود
من چرا هر وقت این دختر رو میبینم اینجوری میشم
با اینکه زیاد نمیشناسمش
اههههههههههههههههد خسته شدم
تیهونگ=جیمن بریم تا دوباره یونتان در نرفته
جیمین=اره بریم
۲۱۳.۶k
۱۶ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.