هوسوک پسرا رو دعوت کرده بود و ازت خواست تا براشون شیرینی

هوسوک پسرا رو دعوت کرده بود و ازت خواست تا براشون شیرینی درست کنی
-ا.ت خواهش میکنم درست کن
+خب از بیرون بخر
-نه مال تو خوشمزس
+مگه خوردی
-نیازی به خوردن نداره
+باشه درست میکنم ولی دستور پختمو به جین نمیدم
-باشه باشه نده
بعد از ظهر بود که رسیدن
-بچه ها ا.ت براتون شیرینی پخته
×اکه خوشمزه باشه دستور تهیه رو ازش میگیرم
-نه نه گفته بهت ندم
×خسیس
^ا.ت اون شیرینی ها رو بیار ببینم چین که انقد ازش تعریف می‌کنه
ظرف شیرینی و جلوشون گذاشتی
-اول من میخورمممممممممم
و یدونه گذاشت دهنش...ولی با گاز اول سریع گذاشت سر جاش
+چطور بود
-تو نمیتونی نمک و از شکر تشخیص بدی
با این حرفش همه خندیدن
-منت کشیدنام به کنار...پز دادنت و کجای دلم بزارم

#JH |•|
@oneshot
دیدگاه ها (۱)

یه یک هفته ای بود خودمو ته دعوامون شدع بود و دعوامون سر اینک...

دلم نیومد بازم پست گذاشتم

صبح با قلقلک دادن هاش از خواب بیدار شدی-صبح بخیر پرنسس +سلام...

سناریو کوتاه✨🌈سلام من ا/ت هستم و یه آرمی هستم امروز قراره به...

love Between the Tides³⁰چند دقیقه بعد تهیونگ به سرعت رفتم سم...

love Between the Tides³⁸یک هفته بعد تهیونگرفتم کلاس تهیونگ:س...

Between the Tides³²یک هفته بعد تهیونگتو دفترم بودم تق تق تق ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط