عشق...؟ p6
عشق...؟ p6
از زبان ات
که یهو
با تکون خوردن دستش گریم قطع شد سرمو بلند کردم و تو چشماش نگاه کردم ک بلاخره بغد ۳ماه چشاشو باز کرد زود دکمه بالا سرش ک برای خبر کردن پرستار بود چند بار فشار دادم کوک تو چشام نگاه کرد و با صدای خیلی اروم گفت
_ببخشید شما کی هستین
این حرف کافی بود تا دنیا رو سرم خراب شه
+چی منظورت چیه کوک منم ات منو یادت میاد اتم ات
_نه یادم نیست یعنی من اولین باره میبینمت
+نه نه نه کوک منم ات ات عشقت همونی ک دوسش داری
دکتر و پرستار اومد من بیرون منتظر موندم و تموم اون مدتی ک دکتر داخل بود به حرف های کوک فکر ویکردم ک اعضا اومدن
نامجون: ات کوک کجاس
+داخله دکترا دارن ماینش میکنن
شوگا: بلاخره بیدار شد خیلی خوشحالم
اعضا همینجوری داشتن حرف میزدن ک من یهو بغضم ترکید و سروع کردم به کریه کردن نشستم رو زمین و عر زدم
جیمین: ات دیگه لازم نیست گریه کنی کوک بیدار سده
جی هوپ: اشک شوقه حتما
تهیونگ: اره دیگه بیدار شد لازم نیست ناراحت باشی
+هق پسرا کوک منو یادش نمیاد هق
اعضا: چی!!!!! از کجا مطمعنی
+وقتی بیدار شد بهم گفت نمیشناسه منو
جین: حتما داره شوخی میکنه اون زیاد شوخی میکنه
+من مطمعن نیستم این ی شوخیه
روز ها گذشت ولی هنو کوک ات رو به خواطر نیوورد ات دیگه نابود شده
از زبان ات
دیگه بسه نمیتونم اینجوری زندگی کنم باید دست ب کار شم ادرس خونشو دارم دیگه هوا تاریک شده بود ی شلوار سیاه بگ با ی هودیه سیاه گشاد و کلاه ماست پوشیدم و رفتم سوار مثطورم شدم و رفتم سمت خونش رسیدم زنگ درو زدم
_کیه
+منم ات لطفا درو باز کن
_تو چرا باز اومدی
+لطفا درو باز کن باید حرف بزنیم
_باشه بیا تو
درو باز کرد رفتم داخل خونش واقعا شیک و دارک بود ک بم اومد طرفم ک کوک گفت
_مواظب باش ممکنه گازت بگیره
ک نشستم زمین و نازش کردم و گفتم
+اون منو میشناسه چند بار اوردیش کمپانی منم همینجوری نازش کردم
_این حرفو ک گفت برای ی لحظه ی چیزی یادم اومد ی دختر داشت بمو ناز میکرد یعنی ات بود چرا من داشتم اونجوری بهش نگاه میکردم؟؟
+کوک حتی بم منو یادش میاد حتی توهم بم رو یادت میاد ولی منو نه
_تو واقعا کی هستی چ رابطه تی داشتیم
+خب من الان همه چی رو بهت میگم باشه خب اینجوری شد.........
(ات تموم ماجرارو از همون اولین باری ک پیش جیمین همو دیدن گفت و کوک فقط اون قسمتی رو یادش اومد ک داشت پای ات رو تو اتاق تمرین ماساژ میداد)
_پس یعنی میگی من عاشقت بودم و توهم عاشق من ولی هنو بهم نگفته بودین و وقتی من مست بودم و وقتی داشتم راجبت با جین حرف میزدم شنیدی ک عاشقتم درسته؟
+اوهوم
از زبان ات
که یهو
با تکون خوردن دستش گریم قطع شد سرمو بلند کردم و تو چشماش نگاه کردم ک بلاخره بغد ۳ماه چشاشو باز کرد زود دکمه بالا سرش ک برای خبر کردن پرستار بود چند بار فشار دادم کوک تو چشام نگاه کرد و با صدای خیلی اروم گفت
_ببخشید شما کی هستین
این حرف کافی بود تا دنیا رو سرم خراب شه
+چی منظورت چیه کوک منم ات منو یادت میاد اتم ات
_نه یادم نیست یعنی من اولین باره میبینمت
+نه نه نه کوک منم ات ات عشقت همونی ک دوسش داری
دکتر و پرستار اومد من بیرون منتظر موندم و تموم اون مدتی ک دکتر داخل بود به حرف های کوک فکر ویکردم ک اعضا اومدن
نامجون: ات کوک کجاس
+داخله دکترا دارن ماینش میکنن
شوگا: بلاخره بیدار شد خیلی خوشحالم
اعضا همینجوری داشتن حرف میزدن ک من یهو بغضم ترکید و سروع کردم به کریه کردن نشستم رو زمین و عر زدم
جیمین: ات دیگه لازم نیست گریه کنی کوک بیدار سده
جی هوپ: اشک شوقه حتما
تهیونگ: اره دیگه بیدار شد لازم نیست ناراحت باشی
+هق پسرا کوک منو یادش نمیاد هق
اعضا: چی!!!!! از کجا مطمعنی
+وقتی بیدار شد بهم گفت نمیشناسه منو
جین: حتما داره شوخی میکنه اون زیاد شوخی میکنه
+من مطمعن نیستم این ی شوخیه
روز ها گذشت ولی هنو کوک ات رو به خواطر نیوورد ات دیگه نابود شده
از زبان ات
دیگه بسه نمیتونم اینجوری زندگی کنم باید دست ب کار شم ادرس خونشو دارم دیگه هوا تاریک شده بود ی شلوار سیاه بگ با ی هودیه سیاه گشاد و کلاه ماست پوشیدم و رفتم سوار مثطورم شدم و رفتم سمت خونش رسیدم زنگ درو زدم
_کیه
+منم ات لطفا درو باز کن
_تو چرا باز اومدی
+لطفا درو باز کن باید حرف بزنیم
_باشه بیا تو
درو باز کرد رفتم داخل خونش واقعا شیک و دارک بود ک بم اومد طرفم ک کوک گفت
_مواظب باش ممکنه گازت بگیره
ک نشستم زمین و نازش کردم و گفتم
+اون منو میشناسه چند بار اوردیش کمپانی منم همینجوری نازش کردم
_این حرفو ک گفت برای ی لحظه ی چیزی یادم اومد ی دختر داشت بمو ناز میکرد یعنی ات بود چرا من داشتم اونجوری بهش نگاه میکردم؟؟
+کوک حتی بم منو یادش میاد حتی توهم بم رو یادت میاد ولی منو نه
_تو واقعا کی هستی چ رابطه تی داشتیم
+خب من الان همه چی رو بهت میگم باشه خب اینجوری شد.........
(ات تموم ماجرارو از همون اولین باری ک پیش جیمین همو دیدن گفت و کوک فقط اون قسمتی رو یادش اومد ک داشت پای ات رو تو اتاق تمرین ماساژ میداد)
_پس یعنی میگی من عاشقت بودم و توهم عاشق من ولی هنو بهم نگفته بودین و وقتی من مست بودم و وقتی داشتم راجبت با جین حرف میزدم شنیدی ک عاشقتم درسته؟
+اوهوم
۱۵.۸k
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.