فیک کوک
فیک کوک
عشق تدریجی
پارت 7
گفت . کارت عالی بود ولی.......
خدا میدونه تو چه وعضی بودم هم "ولی" رو گفت قلبم اومد تو شرتم کامل فهمیدم قلبم دیگع نمی تپه
گفت . ولی..... نیاز به تمرین داری یکم ضعیفی تو این کار
واههاییی قلبم مرتیکه عوضی قلبم اومد تو شرتم پدرصگ
دستام داشت میلرزید از شدت استرس
جیمین که وضعیت رو فهمید سریع اومد کنارم
و دستام رو تو دستاش فشردو گفت. حالت خوبه اون مرتیکه چی بت گف
گفتم.گفت که من تو تیر اندازی ضعیفم
گفت.تو دیگع کی هستی منم قلبم اومد تو دهنم فکر کردم چیزی فهمیده عجب اوسگلی هستی اخه تو
گفتم .خودمم ترسیدم برا همینه هوفف
20 مین بعد
همه تست رو دادن و کلاس تموم شد
با جمین رفتم یه گوشه تو حیاط نشستیم
و بعد جیمین با دوتا ایس کافی اومد
نشست کنارم
ایس کافی رو گفتم . ممنون
و تا ته یه نفس سر کشیدم
همینطور که داشت میخورد(منحرفین گرامی ایس کافی رو میگه)
با تعجب بهم خیره بود
با نگاهم بهش اشاره کردم چیزی شده و اون به معنی نه سرش رو تکون داد
داشتیم از منظره دور و بر لذت میبردیم چون بهار بود و درخت های گیلاس شکوفه داده بود همینطور باد میزد شکوفه ها اروم روی زمین
فرود میامد باد خنک از بین موهای بلندم رد میشد که یهووو با یک صدای نفس یکی پشت سرم به خودم اومد و از روی نیمکت پاشدم........
عشق تدریجی
پارت 7
گفت . کارت عالی بود ولی.......
خدا میدونه تو چه وعضی بودم هم "ولی" رو گفت قلبم اومد تو شرتم کامل فهمیدم قلبم دیگع نمی تپه
گفت . ولی..... نیاز به تمرین داری یکم ضعیفی تو این کار
واههاییی قلبم مرتیکه عوضی قلبم اومد تو شرتم پدرصگ
دستام داشت میلرزید از شدت استرس
جیمین که وضعیت رو فهمید سریع اومد کنارم
و دستام رو تو دستاش فشردو گفت. حالت خوبه اون مرتیکه چی بت گف
گفتم.گفت که من تو تیر اندازی ضعیفم
گفت.تو دیگع کی هستی منم قلبم اومد تو دهنم فکر کردم چیزی فهمیده عجب اوسگلی هستی اخه تو
گفتم .خودمم ترسیدم برا همینه هوفف
20 مین بعد
همه تست رو دادن و کلاس تموم شد
با جمین رفتم یه گوشه تو حیاط نشستیم
و بعد جیمین با دوتا ایس کافی اومد
نشست کنارم
ایس کافی رو گفتم . ممنون
و تا ته یه نفس سر کشیدم
همینطور که داشت میخورد(منحرفین گرامی ایس کافی رو میگه)
با تعجب بهم خیره بود
با نگاهم بهش اشاره کردم چیزی شده و اون به معنی نه سرش رو تکون داد
داشتیم از منظره دور و بر لذت میبردیم چون بهار بود و درخت های گیلاس شکوفه داده بود همینطور باد میزد شکوفه ها اروم روی زمین
فرود میامد باد خنک از بین موهای بلندم رد میشد که یهووو با یک صدای نفس یکی پشت سرم به خودم اومد و از روی نیمکت پاشدم........
۴.۵k
۰۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.