که دیدم بایه کت شلوارمشکی ولباس مشکی زیرش وایساده جلو در.
که دیدم بایه کت شلوارمشکی ولباس مشکی زیرش وایساده جلو در.
رفتم سوار ماشین شدم عقب نشستم
گفت: بیا جلو
گفتم:ممنون من راحتم
باداد گفت: گفتم بیا جلو
از ترس پاشدم رفتم جلو.
اصلأ تو باغ نبودم که هیودیدم اروین داره میزنه رو پام گفتم بله گفت: مگه کری دو ساعته دارم صدات میکنم پیاده شو.
از ماشین پیاده شدم رفتم داخل کارمون که تموم شد اومدم بیرون گفت: خب الان میریم خونه من گفتم چرا خونه ی تو گفت چون تو الان زن من هستی.
فکرشم که داشتم می کردم راست می گفت.
رفتم سوار ماشین شدم.
این قدر تند میرفت که داشتیم می خوردی به یه ماشین من چنان جیغ کشیدم که از صدای جیغمن ترسید زد
کنار من با ترس داشتم نگاهش می کردم.
که گفت••••
رفتم سوار ماشین شدم عقب نشستم
گفت: بیا جلو
گفتم:ممنون من راحتم
باداد گفت: گفتم بیا جلو
از ترس پاشدم رفتم جلو.
اصلأ تو باغ نبودم که هیودیدم اروین داره میزنه رو پام گفتم بله گفت: مگه کری دو ساعته دارم صدات میکنم پیاده شو.
از ماشین پیاده شدم رفتم داخل کارمون که تموم شد اومدم بیرون گفت: خب الان میریم خونه من گفتم چرا خونه ی تو گفت چون تو الان زن من هستی.
فکرشم که داشتم می کردم راست می گفت.
رفتم سوار ماشین شدم.
این قدر تند میرفت که داشتیم می خوردی به یه ماشین من چنان جیغ کشیدم که از صدای جیغمن ترسید زد
کنار من با ترس داشتم نگاهش می کردم.
که گفت••••
۶.۳k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.