part⁶⁶
part⁶⁶
با وارد شدنش به کلاب بوی گند سیگار و الکل به مشامش رسید
دستش روی بینیش گذاشت و با اخمی کوچیک به طرف جئون برگشت
" جای قشنگی که میگفتی از بوی گند سیگارش خفم کرد "a.t
" هنوز به جاهای اصلیش نبردمت، حرف نزن دنبالم بیا "jk
بدون هیچ حرفی پشت سرش راه افتاد
در باز کرد که با همهمهی بزرگی از مردم روبهرو شد
با دیدن شلوغی دستش روی بازوی جئون گذاشت
" این چه جائیه! من اینجا نمیمونم "a.t
بازوی دختر گرفت
" هیجارو ندیده نرو "jk
" دیگه کجا رو میخوای نشون بدی؟! "a.t
دستش بین انگشت های دختر قفل کرد
" تو فقط دنبالم بیا "jk
به سختی از شر شلوغی خلاص شدن و وارد محوطه ای دیگری شدن
محوطهی باز و سرسبز بود
" اخیش بلخره...اینجا چقدر خوبه! "a.t
" هنوز بخش خوباشو ندیدی "jk
قفل دستش محکم تر کرد و به سمت ساختمانی هَمکَف راحت افتاد
هیچ صدای موسیقی از بیرون شنیده نمیشد و این کنجکاویش را بیشتر شعله ور میکرد
دو مردی که بیرون کنار در ایستاده بودن با دیدن جئون تعظیم کردن و در باز کردن
وراد سالنی بزرگ و زیبا شدن
اهنگ کلاسیکی در حال پخش بود، کاغذ دیواری های قرمز همراه با بطری های شراب که داخل قفسه منظم چیده شد بود همه چیز را چند برابر خاص تر میکرد
دختر مجذوب سالن بود که با صدای جئون از حیرت بیرون آمد
" چیه؟ خوشت امده؟ "jk
" اینجا خیلی قشنگه، فکر نمیکردم فن اینجور جا باشی! "jk
" من خیلی با تصوراتت فرق دارم خانم کوچولو😏 "jk
" تو همیشه برام یه فضایی😒 "a.t
" تو هم همیشه یه کودنی🤗 "jk
" ببین منو میزنم شل پَلِت میکنما😤...هو،حوصله جَر بحث با تو رو ندارم، میخوام لذت ببرم مزاحم نشو پیشته "a.t
نویسنده: درودددد چطور مطورید شمبوس شومبیااا؟!❤️
شرمنده یه مدت نبودم، دوهفته مسدود شده بودم نمیتونستم فعالیت کنم، ممنون که ملاحظه مو کردید بوس بهتون😚
با وارد شدنش به کلاب بوی گند سیگار و الکل به مشامش رسید
دستش روی بینیش گذاشت و با اخمی کوچیک به طرف جئون برگشت
" جای قشنگی که میگفتی از بوی گند سیگارش خفم کرد "a.t
" هنوز به جاهای اصلیش نبردمت، حرف نزن دنبالم بیا "jk
بدون هیچ حرفی پشت سرش راه افتاد
در باز کرد که با همهمهی بزرگی از مردم روبهرو شد
با دیدن شلوغی دستش روی بازوی جئون گذاشت
" این چه جائیه! من اینجا نمیمونم "a.t
بازوی دختر گرفت
" هیجارو ندیده نرو "jk
" دیگه کجا رو میخوای نشون بدی؟! "a.t
دستش بین انگشت های دختر قفل کرد
" تو فقط دنبالم بیا "jk
به سختی از شر شلوغی خلاص شدن و وارد محوطه ای دیگری شدن
محوطهی باز و سرسبز بود
" اخیش بلخره...اینجا چقدر خوبه! "a.t
" هنوز بخش خوباشو ندیدی "jk
قفل دستش محکم تر کرد و به سمت ساختمانی هَمکَف راحت افتاد
هیچ صدای موسیقی از بیرون شنیده نمیشد و این کنجکاویش را بیشتر شعله ور میکرد
دو مردی که بیرون کنار در ایستاده بودن با دیدن جئون تعظیم کردن و در باز کردن
وراد سالنی بزرگ و زیبا شدن
اهنگ کلاسیکی در حال پخش بود، کاغذ دیواری های قرمز همراه با بطری های شراب که داخل قفسه منظم چیده شد بود همه چیز را چند برابر خاص تر میکرد
دختر مجذوب سالن بود که با صدای جئون از حیرت بیرون آمد
" چیه؟ خوشت امده؟ "jk
" اینجا خیلی قشنگه، فکر نمیکردم فن اینجور جا باشی! "jk
" من خیلی با تصوراتت فرق دارم خانم کوچولو😏 "jk
" تو همیشه برام یه فضایی😒 "a.t
" تو هم همیشه یه کودنی🤗 "jk
" ببین منو میزنم شل پَلِت میکنما😤...هو،حوصله جَر بحث با تو رو ندارم، میخوام لذت ببرم مزاحم نشو پیشته "a.t
نویسنده: درودددد چطور مطورید شمبوس شومبیااا؟!❤️
شرمنده یه مدت نبودم، دوهفته مسدود شده بودم نمیتونستم فعالیت کنم، ممنون که ملاحظه مو کردید بوس بهتون😚
۹.۹k
۰۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.