فریبp39
فریبp39
ویو 2 روز بعد
_ات میتونم بیام دنبال سول ببرمش پیش عضا _قبل 9 بیارش چون 9 باید بخوابه
_باشه _الان تو مدرسس برو مدرسه دنبالش ساعت 4 تموم میشه ادرسشمم میفرستم
_باشه ممنون
ویو کوک
جلو مدرسه سول مننظر سول بودم که دیدم بچه ها یکی یکی دارن میان بیرون یکم منتظر موندم که دیدم سول داره همراه خندیدن با دوستاش از در ورودی خارج میشه
_سول
+باباییی
سول دوید و پرید بغل کوک
-امروز مدرسه چطور بود
+خیلی خوب بود امروز تو امتحان نمره کامل گرفتم ولی یکی از امتحانامو خراب کردم
_اشکالی نداره نظرت چیه باهم بریم خرید بعد بریم خونع عموهات
+عموهام؟ عمو بی تی اسا؟
_اره عمو بی تی اسا +هوراااا بزن بریم
ویو خونه شریکی عضا
حه ری:7 سال دخترشو قایم کرد چجوری تونست واقعا؟(همسر یونگی)
🐥همینو بگو
چی وا:بیاین وارد جزعیات نشیم و وقتی سول اومد هیچی از گذشته نگیم(همسر نامجون)
🐱اره هیچ چی نگیم شاید سول ناراحت شه
🐯هوسوک اون خوراکیارو هم بیار
وا جی :عمو میتونم یکی از شکلاتارو بردارم(دختر نامجون)
🐯اخ قربون تو برم من اره یواشکی بردار مامانت نبینه
نامجون:نکن ته نکن 🐯چیه ی شکلاته دیگه
🐹اخ چرا میزنی زن
نیجو:یکم کمک کن دراز کشیدی پاهاتو گذاشتی رو هم دستورم میدی(همسر جین)
🐹باشه بابا نخور منه
دینگ دونگ
🐨اومدنننن
🐿ای گوشم چرا انقد ذوق داری
درو باز کردن و سول وارد خونه شد و بقیه با دیدن سول ماتشون برد سول بیش از حد شبیه مادرش و پدرشه و واقعا زیبا هم هست بقیه بعد هزار تا قربون صدقه رفتن سول یکم باهم حرف زدن و الان داشتن شام میخوردن تقریبا تموم کسایی که کنار اون میز بودن خیلی پر اشتها غذا میخوردن ولی اینبار فقط داشتن به سول نگاه میکردن
🐱میگن حلال زاده به عموهاش میکشه واقعا کشیده
🐥دایی نبود اون؟ 🐱خفه
چی وا:انقد جلو بچه ها فحش ندین
+اجوما فحش چیز بدی نیست وقتی بد میشه که به ادمی بگی که حقش نیست
🐱ماشالله به خودم کشیده
🐹تو بزرگ شی عجب چیزی میشی
_هیونگ 🐹اوکی اوکی
ویو بعد شام
وا جی با سول داشتن بازی میکردن وا جی دختر ساکت خجالتیه ولی سول ی بچ ه پرو با ادبه برا همین ترکیب دوستیشون خیلی ناز شده بود
و بزرگا داشتن شراب میخوردنو حرف میزدن که کوک ی نگاه به ساعت انداخت ساعت داشت 10 میشد و سولم رو مبل خوابیده بود
_خب ما دیگه بریم تا 5 دقیقه دیگه سول رو نرسونم خونه ات کلمو میکنه
🐨وایسا داداش منم میام
چی وا:مواظب خودتون باشید
همه خداحافظی کردن و کوک سول رو اروم بغل کرد و برد روی صندلی ماشین گذاشتش
ادامش تو کامنتا هست
ویو 2 روز بعد
_ات میتونم بیام دنبال سول ببرمش پیش عضا _قبل 9 بیارش چون 9 باید بخوابه
_باشه _الان تو مدرسس برو مدرسه دنبالش ساعت 4 تموم میشه ادرسشمم میفرستم
_باشه ممنون
ویو کوک
جلو مدرسه سول مننظر سول بودم که دیدم بچه ها یکی یکی دارن میان بیرون یکم منتظر موندم که دیدم سول داره همراه خندیدن با دوستاش از در ورودی خارج میشه
_سول
+باباییی
سول دوید و پرید بغل کوک
-امروز مدرسه چطور بود
+خیلی خوب بود امروز تو امتحان نمره کامل گرفتم ولی یکی از امتحانامو خراب کردم
_اشکالی نداره نظرت چیه باهم بریم خرید بعد بریم خونع عموهات
+عموهام؟ عمو بی تی اسا؟
_اره عمو بی تی اسا +هوراااا بزن بریم
ویو خونه شریکی عضا
حه ری:7 سال دخترشو قایم کرد چجوری تونست واقعا؟(همسر یونگی)
🐥همینو بگو
چی وا:بیاین وارد جزعیات نشیم و وقتی سول اومد هیچی از گذشته نگیم(همسر نامجون)
🐱اره هیچ چی نگیم شاید سول ناراحت شه
🐯هوسوک اون خوراکیارو هم بیار
وا جی :عمو میتونم یکی از شکلاتارو بردارم(دختر نامجون)
🐯اخ قربون تو برم من اره یواشکی بردار مامانت نبینه
نامجون:نکن ته نکن 🐯چیه ی شکلاته دیگه
🐹اخ چرا میزنی زن
نیجو:یکم کمک کن دراز کشیدی پاهاتو گذاشتی رو هم دستورم میدی(همسر جین)
🐹باشه بابا نخور منه
دینگ دونگ
🐨اومدنننن
🐿ای گوشم چرا انقد ذوق داری
درو باز کردن و سول وارد خونه شد و بقیه با دیدن سول ماتشون برد سول بیش از حد شبیه مادرش و پدرشه و واقعا زیبا هم هست بقیه بعد هزار تا قربون صدقه رفتن سول یکم باهم حرف زدن و الان داشتن شام میخوردن تقریبا تموم کسایی که کنار اون میز بودن خیلی پر اشتها غذا میخوردن ولی اینبار فقط داشتن به سول نگاه میکردن
🐱میگن حلال زاده به عموهاش میکشه واقعا کشیده
🐥دایی نبود اون؟ 🐱خفه
چی وا:انقد جلو بچه ها فحش ندین
+اجوما فحش چیز بدی نیست وقتی بد میشه که به ادمی بگی که حقش نیست
🐱ماشالله به خودم کشیده
🐹تو بزرگ شی عجب چیزی میشی
_هیونگ 🐹اوکی اوکی
ویو بعد شام
وا جی با سول داشتن بازی میکردن وا جی دختر ساکت خجالتیه ولی سول ی بچ ه پرو با ادبه برا همین ترکیب دوستیشون خیلی ناز شده بود
و بزرگا داشتن شراب میخوردنو حرف میزدن که کوک ی نگاه به ساعت انداخت ساعت داشت 10 میشد و سولم رو مبل خوابیده بود
_خب ما دیگه بریم تا 5 دقیقه دیگه سول رو نرسونم خونه ات کلمو میکنه
🐨وایسا داداش منم میام
چی وا:مواظب خودتون باشید
همه خداحافظی کردن و کوک سول رو اروم بغل کرد و برد روی صندلی ماشین گذاشتش
ادامش تو کامنتا هست
۲.۴k
۱۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.