پارت³¹

پارت³¹

#ویو یونگی
نمیدونم حسی که اون موقع داشتم رو چجوری توصیف کنم
اگه جیمین نبود صد درصد قاتل میشدم
وقتی که دستای اون کثافت دور کمر جیمین حلقه شد رگام زد بیرون ولی بخاطر جیمین کاری نکردم اون حروم زاده دفعه بعد بخواد از این کارا کنه جرش میدم
_ یونگی خوبی حواست کجاس؟
هیچ جا
_ مطمئنی
آره بابا
_ باشه
£ جیمین خوب الان کجا بریم
من با این تیپ بیام؟
_ نهههههه پوست پسرمو میدزدن برو عوض کن
(خنده)
√ جیمین رو هرکسی غیرتی نمیشه هاااااا
_آخه یونگی هر کسی نیست
لپ جیمین رو گرفتم و صورتش رو تو دستام گرفتم و بوسیدمش خیلی سطحی که صدای هورا های جونگکوک و تهیونک بلند شد و جیمین سرخ شد
حس رضایتمندی داشتم نسبت به کاری که کردم وای خیلی خوب بود قیافه تهیونگ و جونگکوک مخصوصا جیمین صورتشو گرفت و با تموم توانش دوید و رفت تو خونه
_ کثافتااااااا
که صدای خنده هممون بلند شد
√ یونگی اینو بهم یاد نداده بودیا
( خنده)
رفتم تو خونه و لباسم رو عوض کردم جیمینم لباسش رو عوض کرده بود یه تیشرت قرمز لانگ پوشیده بود با یه شلوار لی مشکی
_ آماده شدی؟
آره تو هم لباست رو عوض کردی ؟
_ آره
بهت میاد
_ مرسیییی
بیا بریم
دستشو گرفتم و رفتیم سوار ماشین شدیم
بریم
£ کجا بریم؟
_ بریم بار ؟
√ این لباس مناسبه؟
_ نه
£ این چی؟
_ نه
من که خوبم
_ نه
اصن خودتم خوب نیستی
_ اصن بیاید دوباره همگی بریم لباس عوض کنیم
هوففففف بریم
دوباره همگی رفتیم اتاقامون و با یه لباس خفن سکسی دراومدیم
√ جونگکوک یادت رفته دکمه لباست و ببندی
£ مدلشه
√ من از دست تو چیکار کنم
_ من خوب شدم؟
تو که عالی ای
یه لباس خفن و سکسی پوشیده بود جاذابش میکرد و منو تحریک
هعیییی
بریم ؟
_ بریم
£ اوکیه
√ جونگکوک بجاش شب دارم برات
£ با کمال میل ددی
_ عوققققق
£ مرض
شایدم قسمت ما شد(آروم در گوش جیمین )
_ منظورت چیه؟
بماند
_ مسخره
£ بریم؟
_ بریم
#ویو جیمین
سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت بار من زیاد بار نمیرم وقتی وارد بار شدم بوی سیگار و مشروب و الکل اذیتم کرد ولی بعد یه مدت عادت کردم تو این بار پره دخترای جن/ده ای بود که پسرارو تحریک میکردن و بهشون ک/ون میدادن چندشم شد یه لحظه یه تکونی به خودم دادم مشغول حرف زدم با بچه ها شدم جونگکوک و تهیونگ مث سگ مشروب می‌خوردن من و یونگی هم سعی می‌کردیم نزاریم آبرو ریزی راه بندازن که رفتن وسط و رقصیدن
ماهم بریم بیبی؟
_ مفتخرم
رفتیم وسط و دوتایی رقصیدیم