خرس عسلی من
خرس عسلی من
Part:4
کلارا:پشمامم
میسا:هوم
کلارا:یعنی واقعا مدرسه مال پدرتتههه؟!؟!
میسا:آرهه
یونجون:پشمامم
میسا:یاخود خدا تو کی اومدی؟!
یونجون:خب ما الان اومدیم
میسا:ما؟!
ته:منظورش منم
کلارا:اوه اوه
یونجون:خواستم بگم که.. ما میخوایم بریم شهربازی و از اونجایی که شماها تنها دوست های ما هستین میشه بیاین؟!
ته:از طرف خودش داره میگه
یونجون:خفه
کلارا:حتما میایم
میسا:جمع نبند پدصگ
کلارا:عهه بیا دیگهه
میسا:ببین...عه مامانم زنگ زد
میسا:الو...مامان...چی؟...باشه...باشه...بابا گفتم باشه دیگه.....تنها؟....عا....اوکی....توعم؟!....عه اوکی.....مراقب باشین....بای
کلارا:چیشد؟!
میسا:مثل همیشه"ناراحت رفت"
کلارا:باز مامان باباش تنهاش گذاشتن"یکم بلند"
ته:تنهاش گذاشتن؟"تو دلش"
یونجون:بابااا نگفتین میاین یا نههههه
که یهو میسا وایساد
میسا:میایم
یونجون:اوکی فقط چرا ترسناک نگام میکنی؟!
میسا:رومخم نرو
یونجون:🆗
کلارا:بریم؟
میسا:هوم
Part:4
کلارا:پشمامم
میسا:هوم
کلارا:یعنی واقعا مدرسه مال پدرتتههه؟!؟!
میسا:آرهه
یونجون:پشمامم
میسا:یاخود خدا تو کی اومدی؟!
یونجون:خب ما الان اومدیم
میسا:ما؟!
ته:منظورش منم
کلارا:اوه اوه
یونجون:خواستم بگم که.. ما میخوایم بریم شهربازی و از اونجایی که شماها تنها دوست های ما هستین میشه بیاین؟!
ته:از طرف خودش داره میگه
یونجون:خفه
کلارا:حتما میایم
میسا:جمع نبند پدصگ
کلارا:عهه بیا دیگهه
میسا:ببین...عه مامانم زنگ زد
میسا:الو...مامان...چی؟...باشه...باشه...بابا گفتم باشه دیگه.....تنها؟....عا....اوکی....توعم؟!....عه اوکی.....مراقب باشین....بای
کلارا:چیشد؟!
میسا:مثل همیشه"ناراحت رفت"
کلارا:باز مامان باباش تنهاش گذاشتن"یکم بلند"
ته:تنهاش گذاشتن؟"تو دلش"
یونجون:بابااا نگفتین میاین یا نههههه
که یهو میسا وایساد
میسا:میایم
یونجون:اوکی فقط چرا ترسناک نگام میکنی؟!
میسا:رومخم نرو
یونجون:🆗
کلارا:بریم؟
میسا:هوم
۷.۶k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.