فیک جونگکوک: انتقام عشق
فیکجونگکوک: انتقامعشق
part²¹
ویو چهمین
داشتم به یونسو نگاه میکردم که پیرزن کنارم ازم ساعت رو پرسید و وقتی که بهش گفتم سرم رو بالا آوردم و دیدم که یونسو نیست
ترسیدم از جام بلند شدم و سریع رفتم جلو و دیدم که از یونسو خبری نیست
خیلی ترسیدم
از استرس که بلای سر یونسو اُمده باشه دستی لای موهام کشیدم
به دوربرمنگاه کردم
گوشیمرو از جیبمبیرون آوردم و عکسی که با یونسو گرفتم رو آوردم و رفتم به تمام کسایی که توی پارک بودن نشون دادم
به بچهها هم نشون دادم ولیندیدن کهکجا رفتن
ترسیده بودم کل پارک رو زیرورو کردم چشمم خورد به بچهای کوچیکی
لباساش شبیه یونسو بود
جلوتر رفتم تا مطمعن شم و یونسو بودم
خوشحال شدم و طرفش دویدم و سریع بغلش کردم
اینقدر محکم بغلش کردم که
+کجا رفته بودی از ترس مَردم فکرکردم بلای سرت اُمده
یونسو: خالهجون خفه شدم(با حالت بچه گونش)
+اوح اوح ببخشید حواسم نبود
از بغلم بیرون آوردمش
و صورتش رو توی دوتا دستام غالب کردم بهش گفتم
+چرا یهو رفتی فکرکردم گمت کردم
یونسو: دنبال یه پروانه رفتم و حواسم نبود که رفتمتوی جاده(با حالت بچه گونش)
+رفتی توی جاده(ترسیده)
"حواسش نبود اُمد توی جاده که گرفتمش"
برای اینکه هم قد یونسو بشم روی زانوهام نشسته بودم
که با صدای مَردی بهش خیره شدم
مَردی قدبلند با استایلی کاملا مشکی و چهره ای زیبا که موهای مشکیش جلوی صورتش بود
از روی زمین بلندشدم و جلوش ایستادم
+ببخشید؟
"توی پارک نشسته بودم که دیدم این آقاپسر دنبال یه پروانهاَس یهو رفت توی جاده، سریع بلند شدم گرفتمش"
اصلا وقتی که یونسو رو دیدم حواسم به این مَرد نبود
وقتیکه یونسو رو دیدم همین مَرده برای اینکه هم قَد یونسو بشه جلوش زانو زده بود و داشت باهاش حرف میزد
پس بخاطر همین بود
+خیلی ازتون ممنونم که نجاتش دادید(تعظیم)
" اصلا نیازی به تشکرنیست هرکسی جایی من بود همین کارو میکرد"
+هر کَس دیگهای بود از اونم تشکر میکردم، بازم ازتون ممنونم آقا( تعظیم)
"(لبخند)خواهش میکنم"
"اوح خودمو معرفی نکردم، من کیم تهیونگم"
+از آشنایی باهاتون خوشبختم آقای کیم، منکیمچهمیناَم
نویسنده:[(بله بله رفقا، تهیونگ هم توی فیک حضور داره)]
Taehyung:"همچنینن"
(باهم دیگه میدن)
(چهمین یونسو رو بغل میکنه)
+یونسو از آقای کیم تشکر کردی که بهت کمک کرد
یونسو: عموی ازت ممنونم که بهم کمک کردی(باحالت بچه گونش)
Taehyung:"خواهش میکنم آقا کوچولو"
(دستش رو روی سر یونسو میکشه)
Taehyung:"از این به بعد بیشتر حواس رو جمع کن"
یونسو: چشم(باحالت بچه گونش)
Taehyung:"آفرین(لبخند)"
+بازم ازتون ممنونم آقای کیم، خیلی کمک بزرگی بهمون کردید
part²¹
ویو چهمین
داشتم به یونسو نگاه میکردم که پیرزن کنارم ازم ساعت رو پرسید و وقتی که بهش گفتم سرم رو بالا آوردم و دیدم که یونسو نیست
ترسیدم از جام بلند شدم و سریع رفتم جلو و دیدم که از یونسو خبری نیست
خیلی ترسیدم
از استرس که بلای سر یونسو اُمده باشه دستی لای موهام کشیدم
به دوربرمنگاه کردم
گوشیمرو از جیبمبیرون آوردم و عکسی که با یونسو گرفتم رو آوردم و رفتم به تمام کسایی که توی پارک بودن نشون دادم
به بچهها هم نشون دادم ولیندیدن کهکجا رفتن
ترسیده بودم کل پارک رو زیرورو کردم چشمم خورد به بچهای کوچیکی
لباساش شبیه یونسو بود
جلوتر رفتم تا مطمعن شم و یونسو بودم
خوشحال شدم و طرفش دویدم و سریع بغلش کردم
اینقدر محکم بغلش کردم که
+کجا رفته بودی از ترس مَردم فکرکردم بلای سرت اُمده
یونسو: خالهجون خفه شدم(با حالت بچه گونش)
+اوح اوح ببخشید حواسم نبود
از بغلم بیرون آوردمش
و صورتش رو توی دوتا دستام غالب کردم بهش گفتم
+چرا یهو رفتی فکرکردم گمت کردم
یونسو: دنبال یه پروانه رفتم و حواسم نبود که رفتمتوی جاده(با حالت بچه گونش)
+رفتی توی جاده(ترسیده)
"حواسش نبود اُمد توی جاده که گرفتمش"
برای اینکه هم قد یونسو بشم روی زانوهام نشسته بودم
که با صدای مَردی بهش خیره شدم
مَردی قدبلند با استایلی کاملا مشکی و چهره ای زیبا که موهای مشکیش جلوی صورتش بود
از روی زمین بلندشدم و جلوش ایستادم
+ببخشید؟
"توی پارک نشسته بودم که دیدم این آقاپسر دنبال یه پروانهاَس یهو رفت توی جاده، سریع بلند شدم گرفتمش"
اصلا وقتی که یونسو رو دیدم حواسم به این مَرد نبود
وقتیکه یونسو رو دیدم همین مَرده برای اینکه هم قَد یونسو بشه جلوش زانو زده بود و داشت باهاش حرف میزد
پس بخاطر همین بود
+خیلی ازتون ممنونم که نجاتش دادید(تعظیم)
" اصلا نیازی به تشکرنیست هرکسی جایی من بود همین کارو میکرد"
+هر کَس دیگهای بود از اونم تشکر میکردم، بازم ازتون ممنونم آقا( تعظیم)
"(لبخند)خواهش میکنم"
"اوح خودمو معرفی نکردم، من کیم تهیونگم"
+از آشنایی باهاتون خوشبختم آقای کیم، منکیمچهمیناَم
نویسنده:[(بله بله رفقا، تهیونگ هم توی فیک حضور داره)]
Taehyung:"همچنینن"
(باهم دیگه میدن)
(چهمین یونسو رو بغل میکنه)
+یونسو از آقای کیم تشکر کردی که بهت کمک کرد
یونسو: عموی ازت ممنونم که بهم کمک کردی(باحالت بچه گونش)
Taehyung:"خواهش میکنم آقا کوچولو"
(دستش رو روی سر یونسو میکشه)
Taehyung:"از این به بعد بیشتر حواس رو جمع کن"
یونسو: چشم(باحالت بچه گونش)
Taehyung:"آفرین(لبخند)"
+بازم ازتون ممنونم آقای کیم، خیلی کمک بزرگی بهمون کردید
۵.۸k
۰۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.