از غرور تا عشق

٠از غرور تا عشق ❤💜🔥﹞
••┈┈┈┅💜🤤›┅┈┈
#part_3
یاس:سلام
رز:خسته شده
یاس:خیلی
مریم: چخبر
قضیه رو براشون گفتم که زدن زیر خنده 😂
مریم: وای خدا به دادت برسه
یاس:اره
رز: وای پدرت در میاد محصوصا تو که از بچگی میونه خوبی با پسرا نداشتی
امیر سام
خب بفرمایید مرخصیت فقط دیگه خیار نخورید
_بله ممنون
ارشاویر: حالت خوبه
_اره من دارم برای این دختره
ارشاویر: راستی بابا گفت فردا باید بریم همون شرکته
_اوکی 👌اسمش چیه
«نمیدونم
_امیر سام فردا بد رفتار نکنی
_بیخیال ارشاویر
_بریم خونه
یاس
صبح پاشدم رفتم پایین
خدمه: سلام خانم
سلام
بقیه خواب بودند
رفتم تو اتاقم یه مانتو شیک با شلوار لی
ورفتم پیش میز ارایشم یه ارایش لایت کردم موهام رو بالا بستم و شالم رو انداختم یه تیپ پسر کش زدم کیفم رو برداشتم رفتم پایین کفش پاشنه بلندم پوشیدم رفتم سوار بنز جیگریم شدم و حرکت کردم و رسیدم و رفتم طبقه بالا
منشی _سلام خانم
_سلام اقایون نیومدند
_خیر
باشه اومدند خبر کن اومدم برم بیرون که تلفن زنگ خورد
_خانم مهمان ها اومدند
_بگو بیان
_چشم ـ
لباسم رو مرتب کردم بفرمایید با کسی که اومد تو حرف تو دهنم منود اون






••┈┈┈┈┅‹💜🤤›┅┈┈┈••
دیدگاه ها (۰)

.قضیه چیه چرا هر چی قوی‌تر میشیم خنجرا بزرگ‌تر میشن

٠از غرور تا عشق ❤💜🔥﹞ ••┈┈┈┅💜🤤›┅┈┈#part_4اون امیر سام بود ی...

از غرور تا عشق ❤💜🔥﹞ ••┈┈┈┅💜🤤›┅┈┈#part_2اومدم به نیما پیام ...

از غرور تا عشق ❤💜🔥﹞ ••┈┈┈┅💜🤤›┅┈┈#part_1یاس یاس: صبح با سرو...

دختری که آرزو داشت

دختری که آرزو داشت

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط