پرنس کیم
پرنس کیم
پارت هفتم
______________
ویو ا.ت
داشتن سریع میرفتن سمت اتاق پرنس کیم که دوباره امپراطور ظاهر شد ...خدایی چرا عین جن ظاهر میشه آیشش نه برداشت نه گذاشت یه دونه زد تو صورتم ماشاالله دست به زن داره اوفف
#دختره احمق فکر کردی با این کاری که تو کردی چقدر میتونست به تهیونگ آسیب بزنه
_متاسفم پدر جان تقصیر من
#ببند دهنت رو ...ا.ت بهت چی گفتم ؟! هااا (داد) تهیونگ جونش به خاطر تو در خطر بود می فهمی ؟! ...جواب بدهه(داد)
+قربان من ...من واقعا متاسفم ...دیگه تکرار نمیشه
#همیشه همین رو میگی ....پرنس کیم رو تو اتاقش زندانی کنید
دو تا سرباز ها اومدن و تهیونگ رو بردن
_پدر جان ...پدر ...پدررر (داد)
#به خاطر گند کاری تو تهیونگ مجازات میشه
روش رو برگردوند سمت کوک و گفت
#چون اولین بارته میبخشم از سری بعد تو هم مجازات میشی
@چشم
امپراطور رفت
+واییییی
@ا.ت خوبی ؟!
+هوفف ...آره خوبم
بی اهمیت به جونگکوک سمت اتاق پرنس کیم رفتم
+میخوام برم تو
&نمیشه
+بکش کنار گفتم
&اما فرمانده متاسفم ولی نمیشه
+لعنت بهتت
مطمئنم تهیونگ نمیتونه تنهایی رو تحمل ...چرا مهمه برام آخه
رفتم سمت اتاق امپراطور و جلو در وایستاده بودم ...باید ازش خواهش میکردم که بزاره تهیونگ بره بیرون تو فکر بودم که صدایی از پشت شنیدم برگشتم که با امپراتور مواجه شدم سریع تعظیم کردم
+قربان
#چیشده؟!
+ازتون خواهش میکنم تهیو....یعنی پرنس کیم رو آزاد کنید
#نمیشه برو
روی دو زانو هام نشستم
#در عوض من رو تنبیه کنید ....خواهش میکنم قربان
#گفتم نمیشه برو
+قربان همین یه بار ...به جاش من رو مجازات کنید
#...حاظری قبول کنی دو ماه حقوق نگیری و از طرف قصر تا یک ماه بهت غذا تعلق نگیره ؟! ...قبول میکنی؟!
لامصب بگو یک ماه غذا نخورم دیگه پوفف
+بله قربان قبول میکنم
#شجاع تر از این حرف هایی
+خواهش میکنم
#برو آزاده
سریع بلند شدم
+ممنون ...واقعا ممنون
بلند شدم سریع سمت اتاق ته رفتم ...ته؟! کی آنقدر باهاش راحت شدم ...اون واقعا از همه نظر عالیه
با کلی سر و صدا وارد اتاق شدم
+قربان بیاید بیرون
_نشنیدی ؟! زندانی شدم ...تو هم بهتره بری ...نمیخوام پدرم تو رو هم مجازات کنه
+ولی من از امپراتور خواستم شما رو آزاد کنه میتونید بیاید بیرون
_جدی؟!
+اوهوم اوهوم
_وایی ممنونن (ذوق زده)
+(خنده)
ادامه تو کامنت
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#TAEHYUNG
پارت هفتم
______________
ویو ا.ت
داشتن سریع میرفتن سمت اتاق پرنس کیم که دوباره امپراطور ظاهر شد ...خدایی چرا عین جن ظاهر میشه آیشش نه برداشت نه گذاشت یه دونه زد تو صورتم ماشاالله دست به زن داره اوفف
#دختره احمق فکر کردی با این کاری که تو کردی چقدر میتونست به تهیونگ آسیب بزنه
_متاسفم پدر جان تقصیر من
#ببند دهنت رو ...ا.ت بهت چی گفتم ؟! هااا (داد) تهیونگ جونش به خاطر تو در خطر بود می فهمی ؟! ...جواب بدهه(داد)
+قربان من ...من واقعا متاسفم ...دیگه تکرار نمیشه
#همیشه همین رو میگی ....پرنس کیم رو تو اتاقش زندانی کنید
دو تا سرباز ها اومدن و تهیونگ رو بردن
_پدر جان ...پدر ...پدررر (داد)
#به خاطر گند کاری تو تهیونگ مجازات میشه
روش رو برگردوند سمت کوک و گفت
#چون اولین بارته میبخشم از سری بعد تو هم مجازات میشی
@چشم
امپراطور رفت
+واییییی
@ا.ت خوبی ؟!
+هوفف ...آره خوبم
بی اهمیت به جونگکوک سمت اتاق پرنس کیم رفتم
+میخوام برم تو
&نمیشه
+بکش کنار گفتم
&اما فرمانده متاسفم ولی نمیشه
+لعنت بهتت
مطمئنم تهیونگ نمیتونه تنهایی رو تحمل ...چرا مهمه برام آخه
رفتم سمت اتاق امپراطور و جلو در وایستاده بودم ...باید ازش خواهش میکردم که بزاره تهیونگ بره بیرون تو فکر بودم که صدایی از پشت شنیدم برگشتم که با امپراتور مواجه شدم سریع تعظیم کردم
+قربان
#چیشده؟!
+ازتون خواهش میکنم تهیو....یعنی پرنس کیم رو آزاد کنید
#نمیشه برو
روی دو زانو هام نشستم
#در عوض من رو تنبیه کنید ....خواهش میکنم قربان
#گفتم نمیشه برو
+قربان همین یه بار ...به جاش من رو مجازات کنید
#...حاظری قبول کنی دو ماه حقوق نگیری و از طرف قصر تا یک ماه بهت غذا تعلق نگیره ؟! ...قبول میکنی؟!
لامصب بگو یک ماه غذا نخورم دیگه پوفف
+بله قربان قبول میکنم
#شجاع تر از این حرف هایی
+خواهش میکنم
#برو آزاده
سریع بلند شدم
+ممنون ...واقعا ممنون
بلند شدم سریع سمت اتاق ته رفتم ...ته؟! کی آنقدر باهاش راحت شدم ...اون واقعا از همه نظر عالیه
با کلی سر و صدا وارد اتاق شدم
+قربان بیاید بیرون
_نشنیدی ؟! زندانی شدم ...تو هم بهتره بری ...نمیخوام پدرم تو رو هم مجازات کنه
+ولی من از امپراتور خواستم شما رو آزاد کنه میتونید بیاید بیرون
_جدی؟!
+اوهوم اوهوم
_وایی ممنونن (ذوق زده)
+(خنده)
ادامه تو کامنت
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#TAEHYUNG
۷.۶k
۲۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.