برعکس من تو هرروز زیباتر میشوی ومن
برعکس من تو هرروز زیباتر میشوی ومن
پراضطرابتر،،،
کافیست ،بس است اینهمه زیبایی وطنازی ،من بنام عشق ازتو عاجزانه نه
بلکه باغرور میخواهم خودت را ازمردم این شهر پنهان کنی که بین این همه اعضای بهم چسبیده از چشم وگوش ودهان ودست وپا هیچکدامشان ماه شناس نیستند که حقیرند وفقیر برای دیدن اینهمه زیبایی ،اینهمه ارامش نهفته در آغوش زنانه تورا وتو بناچار در
ابن برهوت مهرورزی ومحبتهای ناب وصادقانه ،دراین قحطیه مردانگی به انتظار وزیدن بادها نشسته ای ای ماه بانوی من تا برقص در اوری خرمن گیسوانت را که هنوز عطری به خوشبوییش نبوییده ام ،که اغوش بگشایی تا پر شوداز نسیم ای پری پیکر من ...حالا که بودنم برایت عین نبودن است حالا که هستم اما این هستن تودچرا به شعف نمیاورد تا به دل ماجراهابزنی وکنارهم عاشقی کنیم
بمن قول بده بهانه زندگیم ،قول بده وبگذار که بمیرم که مرده باد عاشقی که
نتواند دله معشوق به وجد اورد بمیرد همچو منی که چون تو ماهی به خاطرات. دارد اما میل دیدنم را نمیکند ...
مارالم
تو چون اقیانوس ارامش در آغوشت داشته باشی و من بی نصیب از ان هلاک قطره ای،تو بگو رواست زنده باشم ...
پراضطرابتر،،،
کافیست ،بس است اینهمه زیبایی وطنازی ،من بنام عشق ازتو عاجزانه نه
بلکه باغرور میخواهم خودت را ازمردم این شهر پنهان کنی که بین این همه اعضای بهم چسبیده از چشم وگوش ودهان ودست وپا هیچکدامشان ماه شناس نیستند که حقیرند وفقیر برای دیدن اینهمه زیبایی ،اینهمه ارامش نهفته در آغوش زنانه تورا وتو بناچار در
ابن برهوت مهرورزی ومحبتهای ناب وصادقانه ،دراین قحطیه مردانگی به انتظار وزیدن بادها نشسته ای ای ماه بانوی من تا برقص در اوری خرمن گیسوانت را که هنوز عطری به خوشبوییش نبوییده ام ،که اغوش بگشایی تا پر شوداز نسیم ای پری پیکر من ...حالا که بودنم برایت عین نبودن است حالا که هستم اما این هستن تودچرا به شعف نمیاورد تا به دل ماجراهابزنی وکنارهم عاشقی کنیم
بمن قول بده بهانه زندگیم ،قول بده وبگذار که بمیرم که مرده باد عاشقی که
نتواند دله معشوق به وجد اورد بمیرد همچو منی که چون تو ماهی به خاطرات. دارد اما میل دیدنم را نمیکند ...
مارالم
تو چون اقیانوس ارامش در آغوشت داشته باشی و من بی نصیب از ان هلاک قطره ای،تو بگو رواست زنده باشم ...
۱۴.۱k
۲۹ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.