p18
p18
ویو بعد قرار خانوادگی نیا و یونگی
از زبان ات
با بچه ها رفتیم ب ی کافه که نیا گفت
&ات مطمئنی که این کار سازه
+مطمئن نیستم ولی امید وارم کار ساز باشه
_نخشه دومو کی میریم
+چند روز دیگه
_راستی ات حالت چطوره
+🙂خوبم قراره بهترم شم✨🔪
چند روز بعد
امروز قراره نخشه ی دوم رو بریم
+نیا زنگ بزن ب مادرت بگو من و یونگی داریم میریم بوسان تا رابطمونو بهتر کنیم
&اوک
بعد صحبت تلفنی نیا و مادرش
+خب چی شد
&همه چی اوکیه
+خب قراره شب یکم درد بکشی(استغفرالله،منخرف خودتونین)
&اشکال نداره
چند ساعت بعد
+خب وقتشه
&من امادم
_صب کن من نمیتونم بزنم
+ولی من میتونم ببخشید نیا و (دانگ شاپ گیو ویو ای اوی میو دیش میش ویش بیی میی اوخ ویخ بیخ لیلیلیلیلیلیلی)
کارم تموم شد بیچاره دختر زدم لحش کردم رسما
+نیا گلم ببینم خوبی
&اا... ر... ر... ه....
_گفتیم بزن نگفتیم اسفالتش کن که
+ادمو برق بگیره جو نگیره
&والله... 😶
+😶
_😶
+خب نیا پاشو برو خونتون و یادته دیگه قراره چی بگی و چجور رفتار کنی
&اره
ویو صبح
از زبان یونگی
با صدای دادو بیداد پدرم از خواب پا شدم رفتم تو حال پدرم خیلی عصبی بود که رو کرد بهم و گفت
=تو دقیقا چه گوهی خوردی که عموت نمیخواد با نیا ازدواج کنی
فهمیدم نخشه ات کار ساز بود که ی نیش خنده خیلی خیلی ریز کردم و گفتم
_من... نه ـ..من کاری نکردم
=ای پسره ی.... اه ولش دیگه قرار نیست نیا اینجا بمونه داره میره امریکا
_چی....
ویو چت شب نیا و ات
&اوم... ات بیداری
+اره چیزی شده
&فقط خواستم بگم نخشه کار ساز بود و من قراره برم امریکا فردا
+اوم واقعا
&اوهوم فقط میخوام ی چیزی بگم
+چی بگو
&ممنونم ات اگه تو نبودی نمیتونستم ازاد باشم
+من کاری نکردم ک
&بازم ممنون کاری نداری برم بخوابم
+اوم اوکی شب بخیر و خداحافظ
پایان ویو
از زبان یونگی
زود رفتم حاضر شدم و رفتم فرود گاه وقتی رسیدم ات و نیا داشتن حرف میزدن رفتم جلو و گفتم
_نیا تو واقعا داری میری امرکی
&اره پسر عمو
_چرا بهم نگفتین تو چرا نگفتی ات
+نیا ازم خواهش کرد بهت نگم
&اوهوم من خواستم ام یونگی ممنون و نیا بغلم کرد و رفت سوار هواپیما شد منو اتم دست همو گرفتیم و رفتنشو از پش پنجره تماشا کردیم..
پارت بعدی شرت نداره وای حمایت زیاد کنین تا بزارم
ویو بعد قرار خانوادگی نیا و یونگی
از زبان ات
با بچه ها رفتیم ب ی کافه که نیا گفت
&ات مطمئنی که این کار سازه
+مطمئن نیستم ولی امید وارم کار ساز باشه
_نخشه دومو کی میریم
+چند روز دیگه
_راستی ات حالت چطوره
+🙂خوبم قراره بهترم شم✨🔪
چند روز بعد
امروز قراره نخشه ی دوم رو بریم
+نیا زنگ بزن ب مادرت بگو من و یونگی داریم میریم بوسان تا رابطمونو بهتر کنیم
&اوک
بعد صحبت تلفنی نیا و مادرش
+خب چی شد
&همه چی اوکیه
+خب قراره شب یکم درد بکشی(استغفرالله،منخرف خودتونین)
&اشکال نداره
چند ساعت بعد
+خب وقتشه
&من امادم
_صب کن من نمیتونم بزنم
+ولی من میتونم ببخشید نیا و (دانگ شاپ گیو ویو ای اوی میو دیش میش ویش بیی میی اوخ ویخ بیخ لیلیلیلیلیلیلی)
کارم تموم شد بیچاره دختر زدم لحش کردم رسما
+نیا گلم ببینم خوبی
&اا... ر... ر... ه....
_گفتیم بزن نگفتیم اسفالتش کن که
+ادمو برق بگیره جو نگیره
&والله... 😶
+😶
_😶
+خب نیا پاشو برو خونتون و یادته دیگه قراره چی بگی و چجور رفتار کنی
&اره
ویو صبح
از زبان یونگی
با صدای دادو بیداد پدرم از خواب پا شدم رفتم تو حال پدرم خیلی عصبی بود که رو کرد بهم و گفت
=تو دقیقا چه گوهی خوردی که عموت نمیخواد با نیا ازدواج کنی
فهمیدم نخشه ات کار ساز بود که ی نیش خنده خیلی خیلی ریز کردم و گفتم
_من... نه ـ..من کاری نکردم
=ای پسره ی.... اه ولش دیگه قرار نیست نیا اینجا بمونه داره میره امریکا
_چی....
ویو چت شب نیا و ات
&اوم... ات بیداری
+اره چیزی شده
&فقط خواستم بگم نخشه کار ساز بود و من قراره برم امریکا فردا
+اوم واقعا
&اوهوم فقط میخوام ی چیزی بگم
+چی بگو
&ممنونم ات اگه تو نبودی نمیتونستم ازاد باشم
+من کاری نکردم ک
&بازم ممنون کاری نداری برم بخوابم
+اوم اوکی شب بخیر و خداحافظ
پایان ویو
از زبان یونگی
زود رفتم حاضر شدم و رفتم فرود گاه وقتی رسیدم ات و نیا داشتن حرف میزدن رفتم جلو و گفتم
_نیا تو واقعا داری میری امرکی
&اره پسر عمو
_چرا بهم نگفتین تو چرا نگفتی ات
+نیا ازم خواهش کرد بهت نگم
&اوهوم من خواستم ام یونگی ممنون و نیا بغلم کرد و رفت سوار هواپیما شد منو اتم دست همو گرفتیم و رفتنشو از پش پنجره تماشا کردیم..
پارت بعدی شرت نداره وای حمایت زیاد کنین تا بزارم
۸.۶k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.