p17
p17
از زبان ات
که یهو در باز شد و نیا اومد داخل یوننگی پا شد گفت
_تو اینجا چیکار میکنی
&یونگی ات لطفا کمکم کنید
+چی شده
&ات ببین من نمیخوام با یونگی ازدواج کنم به اصرار پدر مادرم قبول کردم نامزد کنم ولی من واقعا نمیخوام با یونگی ازدواج کنم یونگی لطفا کمکم کنید
+پس واقعا نمیخوای با یونگی ازدواج کنی
&اره
+فکر کنم ی نخشه دارم ـ
_اوم چیه
+بیاید بشینین بگم
اومدن نشستن کنارم و گفتم
+نیا برای این کار باید اول پدر مادرتو راضی کنی که ازدواج نگنی
&چطوری
+باید ثابت کنی یونگی دسته بزن دارم
_جانم...!
+ببین برای این کار اول با خوانوادت ی قرار شام بزار یونگی تو و مادر پدرت و باید پیش پدر مادرت با یونگی ی بحث کوچیک کنی بعد با خشم از جات بند شی و ی فحش بدی به یونگ یو یونگی تو دست رو نیا یلند میکنی و جوذی تظاهر میکنین انگار یونگی نیا رو زدی بعد رو ب پدر مادرت کنی و با داد بگی مامان بابا این اولین بار نیست که دست روم بلند میکنه اون دست بزن داره و فلان بهمان بعد هم میگی چطور قراره با این زندگی کنم
بعد باید تو رو بزنیم نیا
&ها یعنی چی
+ببینید بعد نیا زنگ میزنی به مامانت میگی منو یونگی داریم میریم بوسان برای چند روز تا همو بیشتر بشناسیم بعد تو همون شب بر میکردی خونه ولی با صورت ورم کرده و کبود شده که ب خانوادت صابت کنی با اون نمیتونی زندگی کنی اون وقت پشیمون میشن از خواستشون ولی قراره کتکت بزنیم تاقتشو داری
&اگه قرار باشه ازاد زندگی کنم چرا که نه
_خب از کی شروع کنیم
+از همین الان 😈نیا زنگ بزن ب مادرت و راستو ریست کن
چند میم بعد
&ات همه چی امادس قراره تو رستوران....... منتظرمون باشن
+اوکی یونگی نیا برید خونتون اماده شید من تو رستوران..... میبینمتون
_اوکی پس میریم
نیا و یونگ رفتن سمت در که گفتم
+وایسید
رفتم جلو و ی بوسه ریز به لبای یونگی زدم نیا رو بغل کردم و گفتم
+فایتینگ ✨
پارت بعدی ۷تا لایک۱۰تا کامنت
از زبان ات
که یهو در باز شد و نیا اومد داخل یوننگی پا شد گفت
_تو اینجا چیکار میکنی
&یونگی ات لطفا کمکم کنید
+چی شده
&ات ببین من نمیخوام با یونگی ازدواج کنم به اصرار پدر مادرم قبول کردم نامزد کنم ولی من واقعا نمیخوام با یونگی ازدواج کنم یونگی لطفا کمکم کنید
+پس واقعا نمیخوای با یونگی ازدواج کنی
&اره
+فکر کنم ی نخشه دارم ـ
_اوم چیه
+بیاید بشینین بگم
اومدن نشستن کنارم و گفتم
+نیا برای این کار باید اول پدر مادرتو راضی کنی که ازدواج نگنی
&چطوری
+باید ثابت کنی یونگی دسته بزن دارم
_جانم...!
+ببین برای این کار اول با خوانوادت ی قرار شام بزار یونگی تو و مادر پدرت و باید پیش پدر مادرت با یونگی ی بحث کوچیک کنی بعد با خشم از جات بند شی و ی فحش بدی به یونگ یو یونگی تو دست رو نیا یلند میکنی و جوذی تظاهر میکنین انگار یونگی نیا رو زدی بعد رو ب پدر مادرت کنی و با داد بگی مامان بابا این اولین بار نیست که دست روم بلند میکنه اون دست بزن داره و فلان بهمان بعد هم میگی چطور قراره با این زندگی کنم
بعد باید تو رو بزنیم نیا
&ها یعنی چی
+ببینید بعد نیا زنگ میزنی به مامانت میگی منو یونگی داریم میریم بوسان برای چند روز تا همو بیشتر بشناسیم بعد تو همون شب بر میکردی خونه ولی با صورت ورم کرده و کبود شده که ب خانوادت صابت کنی با اون نمیتونی زندگی کنی اون وقت پشیمون میشن از خواستشون ولی قراره کتکت بزنیم تاقتشو داری
&اگه قرار باشه ازاد زندگی کنم چرا که نه
_خب از کی شروع کنیم
+از همین الان 😈نیا زنگ بزن ب مادرت و راستو ریست کن
چند میم بعد
&ات همه چی امادس قراره تو رستوران....... منتظرمون باشن
+اوکی یونگی نیا برید خونتون اماده شید من تو رستوران..... میبینمتون
_اوکی پس میریم
نیا و یونگ رفتن سمت در که گفتم
+وایسید
رفتم جلو و ی بوسه ریز به لبای یونگی زدم نیا رو بغل کردم و گفتم
+فایتینگ ✨
پارت بعدی ۷تا لایک۱۰تا کامنت
۳۳.۶k
۰۳ تیر ۱۴۰۲