در عجبم از جمله" پول خوشبختی نمی اورد"
در عجبم از جمله" پول خوشبختی نمی اورد"
آخر با چشمان خودم دیدم ...
مادری را که هزینه بیمارستان نداشت و بچه اش جلوی چشمانش جان داد و از غصه مرگ بچه اش خودش نیز چند وقت بعد فوت کرد....
آخر با چشمان خودم دیدم....
پدری را که دست خالی به خانه رفت و شرمنده زن و بچه اش شد و سیگارش را روشن کرد و اشک ریخت...
آخر با چشمان خودم دیدم....
جوانی را که بخاطر نداری اش عشق چندین ساله اش را از دست داد،زندگی اش نابود شد،معتاد شد...
آخر با چشمان خودم دیدم....
دختری را که بخاطر هزینه عمل قلب مادرش تنش را در اختیار یک کارخانه دار گذاشت....
آخر با چشمان خودم دیدم.....
مادری را که مقابل رستوران جوراب میفروخت، سرش را برگرداند و آن طرف شیشه رستوران مردی با زن و بچه اش خوشحال، خرچنگ با سس مخصوص سفارش میدادند...
آخر با چشمان خودم دیدم....
زن بیوه ای که را که اجاره خانه اش را نداشت،خدا رو شکر اجاره اش هم جور شد،اما شب تا صبح در آغوش صاحبخانه درد کشید و جان داد و گریه کرد...
این چیز ها را که دیدم به این فکر کردم
که یا پول خوشبختی می اورد
یا من تعریف درستی از خوشبختی ندارم....
آخر با چشمان خودم دیدم ...
مادری را که هزینه بیمارستان نداشت و بچه اش جلوی چشمانش جان داد و از غصه مرگ بچه اش خودش نیز چند وقت بعد فوت کرد....
آخر با چشمان خودم دیدم....
پدری را که دست خالی به خانه رفت و شرمنده زن و بچه اش شد و سیگارش را روشن کرد و اشک ریخت...
آخر با چشمان خودم دیدم....
جوانی را که بخاطر نداری اش عشق چندین ساله اش را از دست داد،زندگی اش نابود شد،معتاد شد...
آخر با چشمان خودم دیدم....
دختری را که بخاطر هزینه عمل قلب مادرش تنش را در اختیار یک کارخانه دار گذاشت....
آخر با چشمان خودم دیدم.....
مادری را که مقابل رستوران جوراب میفروخت، سرش را برگرداند و آن طرف شیشه رستوران مردی با زن و بچه اش خوشحال، خرچنگ با سس مخصوص سفارش میدادند...
آخر با چشمان خودم دیدم....
زن بیوه ای که را که اجاره خانه اش را نداشت،خدا رو شکر اجاره اش هم جور شد،اما شب تا صبح در آغوش صاحبخانه درد کشید و جان داد و گریه کرد...
این چیز ها را که دیدم به این فکر کردم
که یا پول خوشبختی می اورد
یا من تعریف درستی از خوشبختی ندارم....
۱۷۳.۱k
۲۵ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.