نوازشم میکنی و میگی وقتی بیدار بشی غمگینی

نوازشم میکنی و میگی؛ وقتی بیدار بشی غمگینی...
میگم؛ وقتی بیدار بشم یادمه که دوستت دارم؟
میگی؛ آره، برای همینه که غمگینی...

میگم ؛میشه یه قصه بگی که توی خواب، خوابم ببره؟

میگی؛ قصه میگم ولی اگه بخوابی راه رفتن به ماه رو یادت میره...

میگم؛ طوری نیست، شما خودت ماه مجاوری....



...میگی؛ یکی بود، یکی نبود. یه آدمی بود که صدا نداشت. غصه که داشت، صدا نداشت. خوشحال که بود، صدا نداشت. بیدار که بود، صدا نداشت. خواب که بود، صدا نداشت. یعنی صدا داشت، کلمه‌هاش گم شده‌بودن. یه روز رسید به یه زنی که خیلی قشنگ بود، خواست بگه موهات بوی باهارنارنج میدن، صدا نداشت. آروم دستاشو گذاشت روی موهای زن، زن ترسید، جیغ کشید. آدمِ بی‌صدا از خواب پرید و دیگه هیچ‌وقت خواب ندید...
دیدگاه ها (۱۰)

شبها می نشینی در تاریکی، بی حضور هیچ غریبه ای جز آدم عبوس در...

یک شب هم دنیا سهم ما خواهد شد، ما دیوانه ها که هرشب به آن آد...

نگفتم برات، روم نشد یعنی. از وقتی این یارو جدیدیه اومد، این ...

خسته شد ، عصیان کرد علیه تنهایی خودش . مرا خلق کرد و ایستاد ...

#چند‌پارتی ♡"ویو جیهوپ"شب، وقتی کنارم نفس می‌کشید، شهر از یا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط