Yakuza part 9
ا/ت: برای چی اومدی اینجا
دال: فقط اومدم به ا/ت کوچولو احمق سر بزنم
ا/ت : من احمق نیستم از اینجا برو نمیخوام به حرفات گوش بدم
دال : خنده* از کِی تاحالا زبون باز کردی نکنه از وقتی که اون ددیت اومده سمتت همون پسره مین یونگی
ا/ت : ساکت شو
دال : خندید دختره احمق مامان مریض بیچارت چطوره البته بیچاره ام نه حقش بود
ا/ت: خفه شوووو
*میخواست روت دست بلنده کنه که یکی دستش گرفت
-با چه جرعتی دست رو زنم بلند کردی
دال: زنت خنده داره الان متوجه شدم چرا آنقدر بهش چسبیدی
خوب بهش دادی مگه نه ؟
- گنده تر از دهنت حرف میزنی
ا/ت : ش شوگا بس کن
* مچ دست دال پیچوند که صدای شکستن استخونش شنیدی شوکه نگا شوگا کردی دال داد زد
دال: عوضی لعنتیییییی
- یه بار دیگه دور ور ا/ت ببینمت گردنت میشکنم جای دست
دال : اشغال
*دال از فروشگاه زد بیرون و شوگا نگات کرد
- حالت خوبه ؟
+ ا ا اره ولی چرا این کارو کردی
- حقش بود فراموش نکن که تو الان زن منی
+ من زنت نیستم
- پس قرارع بشی دختر کوچولو
+ کوچولو نیستم
*شوگا کمرت کشید جلو لباش گذاشت رو لبات اروم میک میزد خوشت میومد از این اروم بودنش تلاش کردی همراهیش کنی با اینکه تاحالا بوسه ای با کسی نداشتی کمرت فشار داد زبونش وارد دهنت کرد انگار که برق گرفته باشدت ولی بهت لذت داد دهنت باز تر کردی تا کاری که میخواد بکنه لبت بعد چند دقیقه ول کرد نگا به صورتت کرد
-زیادی خوشگلی باعث میشی دیونه بشم هر بار که میبینمت
+ من دوست ندارم کسی رو دیونه کنم
- ولی منو میکنی امشب پیشت میمونم
+ چرا
- تنهایی
+ خب باشه
*کل شب با هم وقت گذروندین بهترین شبتون شده بود به قدری خندیده بودی باهاش که بلخره حس خوشحالی داشتی
خب من اومدم و این مدت خیلی خیلی طول کشید دلم براتون تنگ شده بود ولی به خاطر مدرسه و اینکه سرم شلوغ بود وقت نمیکردم که براتون فیک بنویسم و خب مغزم درست کار نمیکرد تلاشم میکنم پارت آپلود کنم و فکر میکنم خیلیا به خاطر نبودنم رفتن و یا اضافه شدن و اینکه دوستون دارم 🤍🫧
دال: فقط اومدم به ا/ت کوچولو احمق سر بزنم
ا/ت : من احمق نیستم از اینجا برو نمیخوام به حرفات گوش بدم
دال : خنده* از کِی تاحالا زبون باز کردی نکنه از وقتی که اون ددیت اومده سمتت همون پسره مین یونگی
ا/ت : ساکت شو
دال : خندید دختره احمق مامان مریض بیچارت چطوره البته بیچاره ام نه حقش بود
ا/ت: خفه شوووو
*میخواست روت دست بلنده کنه که یکی دستش گرفت
-با چه جرعتی دست رو زنم بلند کردی
دال: زنت خنده داره الان متوجه شدم چرا آنقدر بهش چسبیدی
خوب بهش دادی مگه نه ؟
- گنده تر از دهنت حرف میزنی
ا/ت : ش شوگا بس کن
* مچ دست دال پیچوند که صدای شکستن استخونش شنیدی شوکه نگا شوگا کردی دال داد زد
دال: عوضی لعنتیییییی
- یه بار دیگه دور ور ا/ت ببینمت گردنت میشکنم جای دست
دال : اشغال
*دال از فروشگاه زد بیرون و شوگا نگات کرد
- حالت خوبه ؟
+ ا ا اره ولی چرا این کارو کردی
- حقش بود فراموش نکن که تو الان زن منی
+ من زنت نیستم
- پس قرارع بشی دختر کوچولو
+ کوچولو نیستم
*شوگا کمرت کشید جلو لباش گذاشت رو لبات اروم میک میزد خوشت میومد از این اروم بودنش تلاش کردی همراهیش کنی با اینکه تاحالا بوسه ای با کسی نداشتی کمرت فشار داد زبونش وارد دهنت کرد انگار که برق گرفته باشدت ولی بهت لذت داد دهنت باز تر کردی تا کاری که میخواد بکنه لبت بعد چند دقیقه ول کرد نگا به صورتت کرد
-زیادی خوشگلی باعث میشی دیونه بشم هر بار که میبینمت
+ من دوست ندارم کسی رو دیونه کنم
- ولی منو میکنی امشب پیشت میمونم
+ چرا
- تنهایی
+ خب باشه
*کل شب با هم وقت گذروندین بهترین شبتون شده بود به قدری خندیده بودی باهاش که بلخره حس خوشحالی داشتی
خب من اومدم و این مدت خیلی خیلی طول کشید دلم براتون تنگ شده بود ولی به خاطر مدرسه و اینکه سرم شلوغ بود وقت نمیکردم که براتون فیک بنویسم و خب مغزم درست کار نمیکرد تلاشم میکنم پارت آپلود کنم و فکر میکنم خیلیا به خاطر نبودنم رفتن و یا اضافه شدن و اینکه دوستون دارم 🤍🫧
۳۶۸
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.