پارت چهارم
پارت چهارم
از دید ات داشتم لباس میپوشیدم که کای دوستم زنگ زد جواب دادم
کای:هایی ات خوبی
ات:های اوپا اره تو چطوری چیزی شده زنگ زدی
کای:آره میخواستم امشب به تولدم دعوتت کنم امشب ساعت ۸ بیا
ات:اوه تولدت مبارک ببخشید یادم رفته بود حتما میام
کای:ممنونم مرسی که میای خب فعلا بایی شب میبینمت خوشگل خانم
ات:خواهش میکنم اوکی بایی منم شب میبینمت
(پایان مکالمه)
من از کای خوشم میومد پسر خوبی بود همیشه بهم اهمیت میداد و کنارم بود ولی بهش اعتراف نکردم تا رابطهی دوستیمون خراب نشه من دو ساله باهاش دوستم ولی چند بار سعی کردم بهش اعتراف کنم به کاترین زنگ زدم تا ببینم اونم میاد یا نه
ات:الو کاترینننن
کاترین:هایی ات چطوری
ات:خوبم میگم تو میای تولد کای
کاترین:اممم خب ات من اومدم مسافرت نگفتم دیشب یهویی اومدیم یه شهر دیگه
ات:آها اوکی بهت خوشبگذره
کاترین:به توهم بایی
ات:بایی
(پایانمکالمه)
ناراحت کاترین نمیاد یه لحظه به سرم زد نرم تولد اما نمیشد باید برم صبحونه بخورم و برم برای کای کادو بگیرم
ویو بعد از ظهر ساعت ۶
از دید ات
رفتم برای کای کادو خریدم و الان کم کم باید آماده بشم و برم تولد یه حموم ۳۰ مینی رفتم و اومدم موهام رو خشک کردم و بعد حالت دادم آرایش کردم و لباسم رو پوشیدم و کیفم ر برداشتم و کادو رو داشتم میرفتم که...
از دید جیمین
امروز یهویی کلی کار سرمون ریخت تا عصر تو شرکت بودیم من دیگه خسته شده بودم اومدم خونه و بابام و عموم موندن اومدن داخل که دیدم اتوبان یه لباس نسبتا باز داره میاد سمت در جلوش رو گرفتم
جیمین:خانوم خانوما کجا میری با عجله اونم بد این لباس
ات:جیمین عجله دارم برو کنار
جیمین:اول بگو کجا میری
ات:تولد دوستم
جیمین:پسره یا دختر
ات:میفهمی عجله دارم برو اون ور
جمین:اول سوال منو جواب بده
ات:اههه از دست تو پسره
جیمین:چی پسره ات نمیزارم بری
ات:چرا اون وقت برو اون ور (جیمین رو هول میده)
جیمین:نمیزارم
ات رو گرفتم و به در چسبوندمش و رفتم صورتش گفتم
جیمین:به یه شرط،میزارم بری
ات:چی بگو زودددد
جیمین:منم باهات بیام
ات:نه اصلا نمیزارم
جیمین:پس مم نمیزارم بری
ات:جیمین اذیت نکن بزار برم دیرم شدددددد
جیمین:نمیشه اگر بزاری مم باهات بیام میزارم بری
ات:اهههه از دست تو باشه تو هم بیا
جیمین:آفرین دختر خوب همین جا رو کاناپه بشین تا لباسم رو عوض کنم و بیام
ات:باشه
جیمین جایی نریا
ات:نمیرم تو برو زود آماده شوووووو
جیمین:اوکی زود میام
خب کیوتام اینم پارت جدید لذت ببرید ازش و حمایت یادتون نره 💗
از دید ات داشتم لباس میپوشیدم که کای دوستم زنگ زد جواب دادم
کای:هایی ات خوبی
ات:های اوپا اره تو چطوری چیزی شده زنگ زدی
کای:آره میخواستم امشب به تولدم دعوتت کنم امشب ساعت ۸ بیا
ات:اوه تولدت مبارک ببخشید یادم رفته بود حتما میام
کای:ممنونم مرسی که میای خب فعلا بایی شب میبینمت خوشگل خانم
ات:خواهش میکنم اوکی بایی منم شب میبینمت
(پایان مکالمه)
من از کای خوشم میومد پسر خوبی بود همیشه بهم اهمیت میداد و کنارم بود ولی بهش اعتراف نکردم تا رابطهی دوستیمون خراب نشه من دو ساله باهاش دوستم ولی چند بار سعی کردم بهش اعتراف کنم به کاترین زنگ زدم تا ببینم اونم میاد یا نه
ات:الو کاترینننن
کاترین:هایی ات چطوری
ات:خوبم میگم تو میای تولد کای
کاترین:اممم خب ات من اومدم مسافرت نگفتم دیشب یهویی اومدیم یه شهر دیگه
ات:آها اوکی بهت خوشبگذره
کاترین:به توهم بایی
ات:بایی
(پایانمکالمه)
ناراحت کاترین نمیاد یه لحظه به سرم زد نرم تولد اما نمیشد باید برم صبحونه بخورم و برم برای کای کادو بگیرم
ویو بعد از ظهر ساعت ۶
از دید ات
رفتم برای کای کادو خریدم و الان کم کم باید آماده بشم و برم تولد یه حموم ۳۰ مینی رفتم و اومدم موهام رو خشک کردم و بعد حالت دادم آرایش کردم و لباسم رو پوشیدم و کیفم ر برداشتم و کادو رو داشتم میرفتم که...
از دید جیمین
امروز یهویی کلی کار سرمون ریخت تا عصر تو شرکت بودیم من دیگه خسته شده بودم اومدم خونه و بابام و عموم موندن اومدن داخل که دیدم اتوبان یه لباس نسبتا باز داره میاد سمت در جلوش رو گرفتم
جیمین:خانوم خانوما کجا میری با عجله اونم بد این لباس
ات:جیمین عجله دارم برو کنار
جیمین:اول بگو کجا میری
ات:تولد دوستم
جیمین:پسره یا دختر
ات:میفهمی عجله دارم برو اون ور
جمین:اول سوال منو جواب بده
ات:اههه از دست تو پسره
جیمین:چی پسره ات نمیزارم بری
ات:چرا اون وقت برو اون ور (جیمین رو هول میده)
جیمین:نمیزارم
ات رو گرفتم و به در چسبوندمش و رفتم صورتش گفتم
جیمین:به یه شرط،میزارم بری
ات:چی بگو زودددد
جیمین:منم باهات بیام
ات:نه اصلا نمیزارم
جیمین:پس مم نمیزارم بری
ات:جیمین اذیت نکن بزار برم دیرم شدددددد
جیمین:نمیشه اگر بزاری مم باهات بیام میزارم بری
ات:اهههه از دست تو باشه تو هم بیا
جیمین:آفرین دختر خوب همین جا رو کاناپه بشین تا لباسم رو عوض کنم و بیام
ات:باشه
جیمین جایی نریا
ات:نمیرم تو برو زود آماده شوووووو
جیمین:اوکی زود میام
خب کیوتام اینم پارت جدید لذت ببرید ازش و حمایت یادتون نره 💗
۶.۰k
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.