ادامه

ادامه

مین‌هو پتو رو رو خودش کشیده تا سرش فک کنم ازم نارحته(فکرت بخوره تو سرت پس فک میکنی بخاطر چی ناراحته😒)
یونا اومد نشست پشت مین‌هو چون روش اونطرفی بود و گفت: مین‌هوی مننننن قربونت برمممم خودت که میدونی کارای شرکت چقد زیاد شده منونمیتونم کارامو نصفه نیمه ول کنم بیام 
مین‌هوووبا صدای خش دار گفت: منم ادمم من شوهرتم نمیتونم دو دقیقه تو خونه ببینمت؟؟*هنوز سرش زیر پتوعه*
یونا:مین‌هوووو؟؟ داری گریه میکنی؟ چرااااا مگه چیشدهه ؟ بیینمت؟؟
یونا پتورو از سر مین‌هو کشید و از شونه های پهنش گرفت و برش گردوند
یونا: عشقم دیگه گریه نکن دیگه منم ناراحت میشماااا
.. ولی مین‌هو اصن اروم نمیشد
یونا سری لبشو رو لب عشقش گذاشت و با ولع میبوسید
مین‌هو همکاری نمیکرد یونا ازش جدا شد و گفت:
هنوزم منو نبخشیدی ؟
باشه بابا از این به بعد هرکاری تو بگی میکنم سر وقت میامو باهات وقت میگزرونم حالا ببخش دیگه*🥺*
ایندفه مین‌هو جاشو با یونا عوض کرد و روش خیمه زد
مین‌هو: باشه میبخشمت ولی دیگه تکرار نشه هاااا
یونا:*خنده* باشه بابا
اینبار مین‌هو بود که یونا رو میبوسید.
مین‌هو:یوناا
یونا: جانم؟
مین‌هو:دوست دارم.
یونا: منم عاشقتم🫂🖇💜
مین‌هو یونا رو تو بغلش گرفت و خوابیدن🫂❤🖇
دیدگاه ها (۱۱)

وقتی بارداره و...پارت(¹) با سیلی که به صورتش خورد از اتاق او...

پارت(²)اتاق تمرینشونو میشناختم وقتی رسیدم به سمت اتاق تمرین ...

وقتی بهش بی محلی میکرد (دوستان مین‌هو اسم پسره*گفتم که اشتبا...

سلامی دوباره به همه این دوستم فیک مینویسه بخونیدشو حمایتش کن...

رمان جیمین ( خیانت) پارت ۲

رمان جیمین ( خیانت ) پارت یک

پارت اول:هه رین: اوف بازم یه صبح لعنتی دیگه بازم تنفر خانواد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط