تکپارتی ازیونگی
تکپارتیازیونگی
=====================♡
اتویو
هوفففففف من چرا باید برم مدرسه؟دلم مث صگ درد میکنه...
نه نه نمیشه نرم..نزدیکه ی هفتهس نرفتم مدرسه،امروز نرم پارم میکنن
آماده شدم و روانهی مدرسه شدم
*
توی کلاسِ ما ی پسر رو مخ ب اسم یونگی هس،عوف امروزم قراره ببینمش
کیفمو با حرص گذاشتم و صندلیم، نشستم و سرمو گذاشتم رو میز و دستامو دور دلم حلقه کردم
***
یکم گذشت و داشت خابم میبرد ک دوباره این پسرهی رو مخ اومد
یونگی ـ سلام پیشیه میمون...پاشو میخام باهات دعوا بگیرم!
ات ـ برو گمشووو
یونگی ـ چیشده؟دلت درد میکنه؟
ات ـ هوم..
یونگی ـ گشنته؟
ات ـ ن..
یونگی ـ......او گرفتم..تو الان باید گرم بشی...
ادمینویو
یونگی خودشو مثل پتو کشید رو ات تا اونو گرم کنه(خدایا از این پتوها نصیب ماکن)
یونگی ـ بهتر شدی؟
ات ـ مرسی
یونگی ـ خاهش میکنم..راستی..من دوست دارم
ات ـ منم
ــ
جیجیننننن
چطور بوددد؟
=====================♡
اتویو
هوفففففف من چرا باید برم مدرسه؟دلم مث صگ درد میکنه...
نه نه نمیشه نرم..نزدیکه ی هفتهس نرفتم مدرسه،امروز نرم پارم میکنن
آماده شدم و روانهی مدرسه شدم
*
توی کلاسِ ما ی پسر رو مخ ب اسم یونگی هس،عوف امروزم قراره ببینمش
کیفمو با حرص گذاشتم و صندلیم، نشستم و سرمو گذاشتم رو میز و دستامو دور دلم حلقه کردم
***
یکم گذشت و داشت خابم میبرد ک دوباره این پسرهی رو مخ اومد
یونگی ـ سلام پیشیه میمون...پاشو میخام باهات دعوا بگیرم!
ات ـ برو گمشووو
یونگی ـ چیشده؟دلت درد میکنه؟
ات ـ هوم..
یونگی ـ گشنته؟
ات ـ ن..
یونگی ـ......او گرفتم..تو الان باید گرم بشی...
ادمینویو
یونگی خودشو مثل پتو کشید رو ات تا اونو گرم کنه(خدایا از این پتوها نصیب ماکن)
یونگی ـ بهتر شدی؟
ات ـ مرسی
یونگی ـ خاهش میکنم..راستی..من دوست دارم
ات ـ منم
ــ
جیجیننننن
چطور بوددد؟
۲۰.۰k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.