تومطعلقبهمنی

#تو_مطعلق_به_منی
پارت_5
مرده:تو چی کار کردی اَبله"سیلی زد به عمو:
که عموی ات لی جیه گفت
*من اونو براتون میارم لطفا....منو ببخشید"بی حال"
مرده:اگه نیازیش پرواز مستقیم میگیرم برات تا جهنم لی
*...."شاشید به خودش ترسید"
مرده:تو داخل اون قمار این دختر رو به من باختی باید بهم بديش.
.رفت.

&ارباب براتون خوب نیست ک یه دختر رو بیارید اینجا بالاخره میدونید ک بده...
_آجوما بس کن لطفا مگه نوجون ۱۵ سالم ک دختر بیارم من عاشق این دختر هستم
&پس بهش بگو
_نمیتونم
&چرا خب پسرم دلتو بزن به دریا
_نمی دونم آجوما می رم بالا یه قهوه برام بیار
&باشه پسرم
" ویو ات"صدای پچ پچ میومد رفتم گوش داد م

خدمت کارا :دختره خوشگله
خدمت کار 2:شاید ولی به ارباب نمی رسه
خدمت کارا:آره ولی منفکر میکنن اینا با همن
که یهو سرفه گرفت خدایااااا
کدمتکارا:وایسا ببینم کی اون پشته
سریع فرار کردم و رفتم بالا

منظورشون چیه منو شوگا اصلا....‌‌چرا نشه"رفت جلو آیینه"هم خوشگلم هم جذاب هم بامزه هم جذابه هم خوشگل کاشکی سوآ بودو میدید هعی.. که یهو در باز شد با جُسته بزرگه....

#اد_هوپی