تو مطعلق به منی
#تو_مطعلق_به_منی
پارت_4
&این دختره اومده دزدی
بادیگارد:اون....
داشتن حرف میزدن که ات هم داشت اون ها رو قانع میکرد که دزد نیست ولی آجونا باور نمی کرد که یهو صدای بلند شوگا اومد با اومدن صداش همه سر جاشون سیخ شدن
_اینجا چه خبره؟"جدی،کمی بلند"
ات سریع رفت پایین لباس شوگا رو گرفت و پناه برد پشتش
اون خانوم فک میکنه من دزدم شوگا..به خدا من دزد نیستم"گریه"
_میدونم دخترم....حتما آجوما چون تورو اینجا ندیده بود شک کرد"لحن مهربون"
&بله ارباب همین طوره خانوم ازتون معذرت می خوام
.....
_یه صبحونه ای بخوريم و من باید برم آجوما
&باشه پسرم
عا.....می خوای بری...؟چرا...؟"ترس"
_نترس بچه اینجا عمارت منه کسی جرات ورود به اینجا رو نداره
باشه
<ویو عموی ات>
&ات دخترممم بیا پایین یه صبحونه درست کن
....
*ات کجایی!؟
*چرا نمی آی پایین
*هیییی
*کری؟ برن بالا ببینم چه خبره
با چیزی که دید زهر ترک شد پنجره باز بود فک کرد ات خودشو پرت کرده پایین و رفت و متوجه شد ات فرار کرده
*اههههههه لعنت بهت اتتتتتتتتتتتت "داد"
که یهو صدای پا اومد
مرده: اوم برادر زادت کو ؟ اومدن ببرمش"جدی"
*ارباب اون.....اون فرار کرده
مرده:تو چی کار کردی ابله:چک زد زیر گوش عمو"
که...
#اد_هوپی
پارت_4
&این دختره اومده دزدی
بادیگارد:اون....
داشتن حرف میزدن که ات هم داشت اون ها رو قانع میکرد که دزد نیست ولی آجونا باور نمی کرد که یهو صدای بلند شوگا اومد با اومدن صداش همه سر جاشون سیخ شدن
_اینجا چه خبره؟"جدی،کمی بلند"
ات سریع رفت پایین لباس شوگا رو گرفت و پناه برد پشتش
اون خانوم فک میکنه من دزدم شوگا..به خدا من دزد نیستم"گریه"
_میدونم دخترم....حتما آجوما چون تورو اینجا ندیده بود شک کرد"لحن مهربون"
&بله ارباب همین طوره خانوم ازتون معذرت می خوام
.....
_یه صبحونه ای بخوريم و من باید برم آجوما
&باشه پسرم
عا.....می خوای بری...؟چرا...؟"ترس"
_نترس بچه اینجا عمارت منه کسی جرات ورود به اینجا رو نداره
باشه
<ویو عموی ات>
&ات دخترممم بیا پایین یه صبحونه درست کن
....
*ات کجایی!؟
*چرا نمی آی پایین
*هیییی
*کری؟ برن بالا ببینم چه خبره
با چیزی که دید زهر ترک شد پنجره باز بود فک کرد ات خودشو پرت کرده پایین و رفت و متوجه شد ات فرار کرده
*اههههههه لعنت بهت اتتتتتتتتتتتت "داد"
که یهو صدای پا اومد
مرده: اوم برادر زادت کو ؟ اومدن ببرمش"جدی"
*ارباب اون.....اون فرار کرده
مرده:تو چی کار کردی ابله:چک زد زیر گوش عمو"
که...
#اد_هوپی
۵.۱k
۱۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.