جهنم من با او فصل

جهنم من با او🍷 فصل ۲

# پارت ۲۲

ویو ا.ت : با این حرفم کوک ماشین رو زد کنار ک سمتم چزخید و گفت ...

کوک : زود باش‌ بوسم کن
ا.ت : چی ؟ شوخی میکنی ؟
کوک : من شوخی دارم باهات ؟ زود باش منتظرم
ا.ت : باشه ( گونه کوک رو بوسید )
کوک : ا.تتتت
ا.ت : چیه ؟
کوک : من گفتم ببوس
ا.ت : بوسیدم خب ( خودشو میزنه به اون را )
کوک : ا.ت میگم ببوس نمیخرماااا
ا.ت : عهههه بوسیدم دیگه
کوک : اونجا نه اینجا ( لبشو نشون میده )
ا.ت : تو نگفتی کجات رو ببوسم که منم گونت رو بوسیدم یه بار میبوسن ( گونه کوک رو محکم کشید )
کوک : آیییی چرا اینجوری میکشییییی ؟ ا.ت یالا ببوسم نمیبوسی من نمیخرم
ا.ت : باشههههه ( سطحی محکم بوسید ) خوب شد ؟
کوک : نه یکی دیگه
ا.ت : حرف نباشه همینم از سرت زیادی واسه یه شیرموز ازم دوتا بوس گرفتی ( اخم الکی )
کوک : باشه ، باشه خب ویژه میخوای
ا.ت : معلومه 😌
کوک : ا.ت بده شیش
ا.ت : میدم شیصد و شیش
کوک : زبونتو بنازم
ا.ت : نه ناز نکن 😂
کوک : نمیکنمت
ا.ت : ای وای جان من بکن
کوک : عههههه ( نیشخند شیطانی‌😈 )
ا.ت : عه کوک منحرف نشو دیگهههه
کوک : باشه ( خنده )

ویو کوک : دختره خل و چل آدمو منحرف میکنه پرو پرو میگه منحرف نشو چطور منحرف نشم آخههههه ... هوفففف بیخیال اینا ماشین رو روشن میکنم و به سمت یه کافه عالی حرکت میکنم ماشین رو در نزدیک ترین قسمت پارک میکنم و رو به ا.ت میگم ....

کوک : حوری من افتخار پیادا شدن میدن ؟
ا.ت : چشمممم چرا که نه
کوک : چشمت روشن دارلینگ
ا.ت : عاشقتم آقایی
کوک : من بیشتر

ویو ا.ت : در ماشین رو باز میکنم و پیاده میشم که کوک دستش رو توی دستام قفل میکنه .... عررررر چه جذاب این لعنتییییی وای خدا باهزار زحمت خودم رو ریلکس کردم و پا به پاش حرکت کردم وارد کافه شدیم و به سمت میزی که توی دنج ترین قسمت کافه قرار داره حرکت کردیم کوک صندلی رو برام عقب کشید و منم نشستم ... بعد چند دیقه گارسون اومد تا سفترش بگیره که کوک رو به من گفت .....