Monster in the forest
Monster in the forest
پارت 38
*ا.ت ویو*
بسم الله رحمن رحیم.....خیلی آرام پاورچین و پاورچین به صورتی که نفهمه رفتم توی چادر.
فقط کافیه جام رو پهن کنم خیلی دورتر ازش.. امیدوارم غلت نخوره تا اینطرف بیاد..خب الان این رو میزاریم اینجا و............. یا خداا😬😬
ا.ت:*بالشت به دست پتو به پاش گیر میکنه و خودشو بالشت با صدای بلند میوفتن زمین*
یونگی:*بدبخت زره ترک میشه*تو اینجا چه غلطی میکنی؟!؟!
ا.ت:*با پرویی تمام😐*توی چادر جا نیست چه بخوای چه نخوای من اینجا میخوابم😑
یونگی: چخه بیرون😑
ا.ت:*با بالشت میزنه توی صورت یونگی*
بیتربیت این چه طرز حرف زدنه😑😑
یونگی: گفتم که کسی اومد روحشو صلوات میدم مگه نه؟
ا.ت: خب حالا مثلا میخوای چیکار کنی😏
یونگی:*در یک سانتی متری ا.ت قرار میگیرد*
میخوای بمیری؟؟
ا.ت:*چهره مظلوم*واقعا میخوای منو بیرون کنی🥺
یونگی: خب چرا نمیری توی چادر خودتون؟
ا.ت: چون نمیتونم😑
یونگی: بخدا اگه ازت صدایی در اومد........
ا.ت:*میپره بغلش* عه من قوبونتون برم برات جبران میکنم خب😄
یونگی: باشه حالا لوس نشو🙄
ا.ت:*لبخند*
(فردا)
جونگ کوک:*با داد و بیداد وارد چادر میشه*
بلند شییییین!!!!! باید برررررییییییم!!!!!!!
ا.ت: زهرررررر مااااااارررر!!!!
جونگ کوک: خودت یونگی رو بیدار کن من دیگه نمیکشم🙄
ا.ت: باش فقط گورتو گم کن😑
جونگ کوک:*گورش را گم میکند😐*
ا.ت: یونگی جان.... پیشی کوچولو بیدار شو..
یونگی:*خوابالو*مگه نگفتمت اینجایی حق نداری سر و صدا کنیـــ.....
ا.ت: جونگ کوک میخواست وحشیانه بیدارت کنه کر خو نیستی گفتمش بره بیرون تا بیدارت کنم😐
یونگی: میخوام بخوابمـــ.....
ا.ت: بلند شو.....
یونگی:*با چشمای بسته بلند میشه*
ا.ت:*توی دلش*عه خوودا... چقدر کیوته😍
ا.ت و یونگی:*میرن بیرون*
یونگی: کدوم یکی از شماها ا.ت رو نذاشته بیاد توی چادر که اومده پیش من هان؟؟
تهیونگ: بقرآن که خودش گفت😬
جونگ کوک: اگه هممون توی یه چادر میخوابیدیم جا تنگ میشد و ا.ت نمیتونست بمونه پس گفت میاد پیش تو...
یونگی: پس دفعه ی بعدی سر صدا نمیکنین که اینطور نشه مگه نه؟
همگی: چشم😁
(آفرین فرزندان خوبم👏🏻👍🏻😐)
یونگی:*میره*
ا.ت: بیتربیت... یعنی انقدر از من بدش میاد🥺
نامجون: مطمئنم منظوری نداره..
تهیونگ: اون توی بروز احساسات خوب نیست نمیخواد به دل بگیری.
ا.ت: یعنی میگین از من بدش نمیاد؟
جونگکوک: معلومه که نه.. مثلا میخواد چه دلیلی داشته باشه که ازت بدش بیاد تو که کاری نکردی.
ا.ت:*سر تکون میده*
تهیونگ:*موهاشو بهم میریزه*
ا.ت: هی چیکار میکنی😄
تهیونگ: 😁
پارت 38
*ا.ت ویو*
بسم الله رحمن رحیم.....خیلی آرام پاورچین و پاورچین به صورتی که نفهمه رفتم توی چادر.
فقط کافیه جام رو پهن کنم خیلی دورتر ازش.. امیدوارم غلت نخوره تا اینطرف بیاد..خب الان این رو میزاریم اینجا و............. یا خداا😬😬
ا.ت:*بالشت به دست پتو به پاش گیر میکنه و خودشو بالشت با صدای بلند میوفتن زمین*
یونگی:*بدبخت زره ترک میشه*تو اینجا چه غلطی میکنی؟!؟!
ا.ت:*با پرویی تمام😐*توی چادر جا نیست چه بخوای چه نخوای من اینجا میخوابم😑
یونگی: چخه بیرون😑
ا.ت:*با بالشت میزنه توی صورت یونگی*
بیتربیت این چه طرز حرف زدنه😑😑
یونگی: گفتم که کسی اومد روحشو صلوات میدم مگه نه؟
ا.ت: خب حالا مثلا میخوای چیکار کنی😏
یونگی:*در یک سانتی متری ا.ت قرار میگیرد*
میخوای بمیری؟؟
ا.ت:*چهره مظلوم*واقعا میخوای منو بیرون کنی🥺
یونگی: خب چرا نمیری توی چادر خودتون؟
ا.ت: چون نمیتونم😑
یونگی: بخدا اگه ازت صدایی در اومد........
ا.ت:*میپره بغلش* عه من قوبونتون برم برات جبران میکنم خب😄
یونگی: باشه حالا لوس نشو🙄
ا.ت:*لبخند*
(فردا)
جونگ کوک:*با داد و بیداد وارد چادر میشه*
بلند شییییین!!!!! باید برررررییییییم!!!!!!!
ا.ت: زهرررررر مااااااارررر!!!!
جونگ کوک: خودت یونگی رو بیدار کن من دیگه نمیکشم🙄
ا.ت: باش فقط گورتو گم کن😑
جونگ کوک:*گورش را گم میکند😐*
ا.ت: یونگی جان.... پیشی کوچولو بیدار شو..
یونگی:*خوابالو*مگه نگفتمت اینجایی حق نداری سر و صدا کنیـــ.....
ا.ت: جونگ کوک میخواست وحشیانه بیدارت کنه کر خو نیستی گفتمش بره بیرون تا بیدارت کنم😐
یونگی: میخوام بخوابمـــ.....
ا.ت: بلند شو.....
یونگی:*با چشمای بسته بلند میشه*
ا.ت:*توی دلش*عه خوودا... چقدر کیوته😍
ا.ت و یونگی:*میرن بیرون*
یونگی: کدوم یکی از شماها ا.ت رو نذاشته بیاد توی چادر که اومده پیش من هان؟؟
تهیونگ: بقرآن که خودش گفت😬
جونگ کوک: اگه هممون توی یه چادر میخوابیدیم جا تنگ میشد و ا.ت نمیتونست بمونه پس گفت میاد پیش تو...
یونگی: پس دفعه ی بعدی سر صدا نمیکنین که اینطور نشه مگه نه؟
همگی: چشم😁
(آفرین فرزندان خوبم👏🏻👍🏻😐)
یونگی:*میره*
ا.ت: بیتربیت... یعنی انقدر از من بدش میاد🥺
نامجون: مطمئنم منظوری نداره..
تهیونگ: اون توی بروز احساسات خوب نیست نمیخواد به دل بگیری.
ا.ت: یعنی میگین از من بدش نمیاد؟
جونگکوک: معلومه که نه.. مثلا میخواد چه دلیلی داشته باشه که ازت بدش بیاد تو که کاری نکردی.
ا.ت:*سر تکون میده*
تهیونگ:*موهاشو بهم میریزه*
ا.ت: هی چیکار میکنی😄
تهیونگ: 😁
۵.۸k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.