خانزاده پارت جلددوم

🍁🍁🍁🍁
#خان_زاده #پارت47 #جلد_دوم

بدون اینکه بخوام بغض کرده بودم نزدیک بود دوباره اشکم در بیاد تصور اینکه بچه اهوراتو وجود یه زن دیگه میخواد رشد کنه قلبمو فشرده می کرد اما تنها راه حلی که وجود داشت همین بود بازوشو کشیدم و به سمت خودم چرخوندم
به من نگاه کن من عاشقتم؛ من نمیخوام تورو از دست بدم نمیخوام از تو دور بشم ؛من نمیخوام با کسی شریکت بشم این تنها راهیه که داریم خواهش می کنم قبول کن.
دستای مردونه ی اهورا صورتم قاب گرفت کمی سرش را خم کرده درست نزدیک صورتم ایستاد
_ عزیزم من گفتم که حلش می کنم من باهاشون حرف می‌زنم هیچ برام مهم نیست که بخوان هرچی که دارم از من بگیرن من می خوام فقط تو دخترم و کنار خودم نگه دارم
گریون بهش گفتم
فکرشو بکن اگه پسر داشته باشیم دیگه تا ابد با خیال راحت زندگی میکنیم چون یه وارث به خانوادت میدی دیگه دست از سر ما بر میدارن دکتر میگفت همه چیز کاملا قانونیه مراحلی که باید انجام بدیم و بچه رو بدن به ما ۹ ماه طول میکشه و ما میشیم پسر دار خانواده ات آرزوشون میرسن
لبخند کم جونی زد
_ از کجا میدونی حالا پسر دار میشیم شاید باز دختر دار شدیم چیکار میکنی بازم ادامه میدی؟

قول میدم فقط این باره راجع به اونم حرف زدم دکترگفت اگه تغذیه هایی که میدین رعایت کنی احتمال اینکه جنسیت بچه رو بتونیم تعیین کنیم هست تو فقط بگو باشه...
از من فاصله گرفت و کلافه چنگی به موهای سرش زد
_ واقعا نمیدونم چی بگم.

#FANDOGHI #فردوس_برین #تهدید_عادیه_حمله_کن_پشمک #هنر #مرگ_بر_کرونا😁 #خلاقیت #عاشقانه #عکس #عکس_نوشته #هنر_عکاسی #جذاب
دیدگاه ها (۱)

ادامه پارت 47دیگه نمی تونستم جلوی خودمو بگیرم اشکم در اومده ...

🍁🍁🍁🍁 #خان_زاده #پارت48 #جلد_دوم_من کی دروغ گفتم! بپرس چیزی ...

🍁🍁🍁🍁 #خان_زاده #پارت46 #جلد_دومکنار گوشم حرف میزد و من به ح...

🍁🍁🍁🍁 #خان_زاده #پارت45 #جلد_دومبعد این همه وقتی که مشکلات د...

black flower(p,234)

"𝙼𝙰𝙵𝙸𝙰 𝚆𝙰𝙸𝙵""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟽"ــــ چقدر راه باید بریم ؟ تهیونگ ــــ حد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط