پرنسسمن

#پرنسس_من🤍🥂
#part_12

+ ولممم کننن... من دنبال تو نمیام

به حرفش توجهی نکردم و دنبال خودم کشوندمش تا اینکه دستشو از دستم کشید

+ گفتم ولم کن....

- گمشو تو ماشین!

+ من با تو هیجا نمیام...

- با پای خودت میای یا بزور ببرمت؟

+ ایش‌‌‌...برو بابا

کلافه دستی به موهام کشیدم و نزدیکش شدم. یکی دستمو گذاشتم زیر پاش و اون یکی دستمو گذاشتم زیر کمرش و بغلش کردم...

+ یاااا..... داری چیکار میکنی؟ بزارم زمین

- وقتی زبون خوش حالیت نمیشه همین میشه

دیگه به هرچیزی که میگفت توجهی نکردم و بردمش سمت ماشین. در ماشینو باز کردم و گذاشتمش تو ماشین درو هم بستم...خودمم رفتم سوار شدم

- پیش اون مر///تیکه چه غلطی میکردی؟ منظورش از اون چرت و پرت گفتنا چی بود؟

+ من چه میدونم.... ناراحتی ولم کن برم

- هه... فکر کردی به همین راحتیه؟

خیلی داشتم جلو خودمو میگرفتم که نزنم تو دهنش ولی اینکار واسم سخت بود... فکر می‌کنم قبلا بهش هشدار داده بودم که حاضر جواب نباشه و مثل آدم به حرفام جواب بده!
دیدگاه ها (۳)

#پرنسس_من🤍🥂#part_13بلاخره رسیدیم خونه و میدونستم که اگه بازم...

#پرنسس_من🤍🥂#part_14سرمو از رو پاهام برداشتم و بهش خیره شدم- ...

#پرنسس_من🤍🥂#part_11[ ویو جونگکوک ]امروز به دلیل یه کاری اومد...

#پرنسس_من🤍🥂#part_10نمیدونم چه نقشه ای داشت ولی بخاطر جونمم ک...

رمان بغلی من پارت ۶۷ارسلان: توی ماشین نشستیم که از سرد بودن ...

part 2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط