☆ her eyes ☆
☆ her eyes ☆
Part 7
ا.ت : * من هنوز باورم نمیشد که پدرم مرده انقدر حالم بد بود که چند روز هیچی نخوردم فلیکس خیلی ازم عصبانی بود چون بهش گفتم همش تقصیر توعه .
تا چند روز باهام حرف نمیزد .
فلیکس : * من بعد اون روز که بهم گفت همش تقصیر توعه باهاش حرف نزدم چون میدونستم میدونستم موقعیت خوبی نداره ولی ازش ناراحت نبودم .
بعد از چند روز برگشتیم سئول .
من و اون اشتی کردیم ولی هرروز از طرف قاتل با خط های مختلف پیام دریافت میکردیم
بعد از چند روز یک روز شمار فرستاد
که امروز روز موعود بود و ما همه در یک خانه جمع شدیم و مراقب هم بودیم .
اون شب به خوبی تموم شد و همه سالم موندیم .
چند روز بعد یه اتفاق دیگه افتاد . این از همش بدتر بود .
فهمیدیم که هانا اولش به خاطر انتقام اومده بود تا وارد این خانواده بشه
چون چند سال پیش پدر اون ورشکست میشه و پدر جنی و ا.ت به اون کمک نمیکنه اونم سکته میکنه و میمیره .
ولی اون بعد از ورود به این خانواده و فهمیدن داستان زندگی اونا عاشقشون میشه و بچه ها رو با عشق بزرگ میکنه و عاشق پدر جنی و ا.ت میشه و با اونها خوب زندگی میکنه ولی وقتی جنی و ا.ت این موضوع رو فهمیدن هر چی نیاز بود به هانا دادن و اون رو ترک کردن .
این قاتل معلومه چیز دیگه ای از این خانواده میخواد .
ا.ت دیگه دانشگاهش تموم شده و اخیرا مدرک دکترا اش رو گرفته و الان دیگه رئیس شرکت شده و شرکت پدرش را در دست داره .
Part 7
ا.ت : * من هنوز باورم نمیشد که پدرم مرده انقدر حالم بد بود که چند روز هیچی نخوردم فلیکس خیلی ازم عصبانی بود چون بهش گفتم همش تقصیر توعه .
تا چند روز باهام حرف نمیزد .
فلیکس : * من بعد اون روز که بهم گفت همش تقصیر توعه باهاش حرف نزدم چون میدونستم میدونستم موقعیت خوبی نداره ولی ازش ناراحت نبودم .
بعد از چند روز برگشتیم سئول .
من و اون اشتی کردیم ولی هرروز از طرف قاتل با خط های مختلف پیام دریافت میکردیم
بعد از چند روز یک روز شمار فرستاد
که امروز روز موعود بود و ما همه در یک خانه جمع شدیم و مراقب هم بودیم .
اون شب به خوبی تموم شد و همه سالم موندیم .
چند روز بعد یه اتفاق دیگه افتاد . این از همش بدتر بود .
فهمیدیم که هانا اولش به خاطر انتقام اومده بود تا وارد این خانواده بشه
چون چند سال پیش پدر اون ورشکست میشه و پدر جنی و ا.ت به اون کمک نمیکنه اونم سکته میکنه و میمیره .
ولی اون بعد از ورود به این خانواده و فهمیدن داستان زندگی اونا عاشقشون میشه و بچه ها رو با عشق بزرگ میکنه و عاشق پدر جنی و ا.ت میشه و با اونها خوب زندگی میکنه ولی وقتی جنی و ا.ت این موضوع رو فهمیدن هر چی نیاز بود به هانا دادن و اون رو ترک کردن .
این قاتل معلومه چیز دیگه ای از این خانواده میخواد .
ا.ت دیگه دانشگاهش تموم شده و اخیرا مدرک دکترا اش رو گرفته و الان دیگه رئیس شرکت شده و شرکت پدرش را در دست داره .
۱.۳k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.