☆ her eyes ☆
☆ her eyes ☆
Part 6
جنی : * به همین راحتی ۱ سال گذشت و قراره من و لینو ازدواج کنیم. امروز روز ازدواجمونه .
من و لینو وارد سالن میشیم . همه دست میزدن. تو این یکسال اتفافات خوبی افتاد فلیکس و ا.ت باهم دوست شدن ا.ت عاشق فلیکسه ولی ادعا میکنه دوستش نداره . کلی اتفاق قشنگ افتاد .
لینو : * بالاخره بعد از یکسال دارم با جنی ازدواج میکنم . فلیکس که پسر عموی منه هم با عشقش دوست شده و داره سعی میکنه اونو عاشق خودش کنه .
ما سوگند یاد کردیم و بالاخره بله رو از لبای زیبای جنی شنیدم ولی چشمای اون هنوز برق خودشو داره و برام تکراری نیست .
جنی : * اون شب همه چیز خوب بود تا اینکه فرداش خواهرم زنگ زد و چیزی غیر قابل باور گفت پدرمون به قتل رسیده بود .
همون لحظه پیامی دریافت کردم که ناشناس بود و نوشته بود : مراقب باش تازه عروس بعدی مادرتونه .
همون لحظه به لینو گفتم لینو هم سریعا یک بلیط برای جزیره ی ججو برای هممون گرفت و ما بعد از کارای پدرم به ججو رفتیم .
Part 6
جنی : * به همین راحتی ۱ سال گذشت و قراره من و لینو ازدواج کنیم. امروز روز ازدواجمونه .
من و لینو وارد سالن میشیم . همه دست میزدن. تو این یکسال اتفافات خوبی افتاد فلیکس و ا.ت باهم دوست شدن ا.ت عاشق فلیکسه ولی ادعا میکنه دوستش نداره . کلی اتفاق قشنگ افتاد .
لینو : * بالاخره بعد از یکسال دارم با جنی ازدواج میکنم . فلیکس که پسر عموی منه هم با عشقش دوست شده و داره سعی میکنه اونو عاشق خودش کنه .
ما سوگند یاد کردیم و بالاخره بله رو از لبای زیبای جنی شنیدم ولی چشمای اون هنوز برق خودشو داره و برام تکراری نیست .
جنی : * اون شب همه چیز خوب بود تا اینکه فرداش خواهرم زنگ زد و چیزی غیر قابل باور گفت پدرمون به قتل رسیده بود .
همون لحظه پیامی دریافت کردم که ناشناس بود و نوشته بود : مراقب باش تازه عروس بعدی مادرتونه .
همون لحظه به لینو گفتم لینو هم سریعا یک بلیط برای جزیره ی ججو برای هممون گرفت و ما بعد از کارای پدرم به ججو رفتیم .
۱.۲k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.