عشق تحت تعقیب

عشق تحت تعقیب
بخش سی ونهم
شدو
یک هفته گذشت. و سونیک خیلی بهتر از قبلش شده بود، البته‌ بعضی وقتا سردرد داشت ولی خیلی بد نبود.
سونیک: هفته بعد باید برگردم سر کار سیلور؟
سیلور: آره چون دیگه حالت خوبه، اما محض احتیاط بهتره از هفته بعد شروع کنی.
خوبه که دوباره انگیزه برگشت به کار رو داره.
سونیک: شنیدی شدو...قراره دوباره برگردیم سر فیلمبرداری.
_ آره میدونم پس حتما استراحت کافی رو بکن.
میدونستم کسی که این کارو با سونیک کرده دوباره هم برمیگرده. خب من یک آدم‌کشم واسه همینه که اینارو میدونم.
سونیک: میگم سیلور ایرادی نداره که امروز با شدو بریم بیرون؟
سیلور: چیی!!...خب...چون که شدو هم باهات هست باشه ایرادی نداره...فقط مراقبش باش شدو و جاهای شلوغ نرین.
_ حتما سیلور، نگران نباش من‌ مراقبشم.
عصر که میشه سونیکو میبرم بیرون، چون دیگه همه منو می‌شناسن دیگه نباید جاهای شلوغ برم واسه همین بردمش به جاهایی که اصلا کسی نبودش. توی راه برگشت بودیم و تقریبا شب بود کسی نبودش که...صدای یه نفر که کمک میخواست رو شنیدم.
سونیک: شدو یکی کمک میخواد.
_ نگران نباش الان میام تو نزدیکم باش فقط باشه.
وقتی میرم ببینم کی تو خطره یه دسته خلافکار بودن. لعنتی!! این یه تله بود!!! نه سونیک!! که خواستم برم پیشش همه‌شون ریختم رو سرم و بیهوشم کردن. وقتی بیدار شدم دیدم دست‌وپام رو بستن. سونیکم کنارم بود.
_ سونیک....سونیک بیدار شو!
سونیک: شدو...چ...چی شده؟
؟: بهتون میگم چی شده آقایون...ببخشید که اینطوری آوردمتون پیش خودم.
چقدر این صدا آشنا بود...من این صدارو می‌شناختم!!
؟ سلام شدو...دلم برات تنگ شده بود چقدر بزرگ شدی...و سلام به تو سونیک پسر معروف.
دیدگاه ها (۴۶)

عشق تحت تعقیب بخش چهلشدو_تو دیگه کی هستی و با ما چیکار داری؟...

عشق تحت تعقیب بخش چهل‌ویکمسونیک؟: آخی چیشده ببینم داره یادت ...

عشق تحت تعقیب بخش سی‌وهشتمسونیکوقتی چشمامو باز کردم دیدم شدو...

عشق تحت تعقیب بخش سی‌وهفتمسونیک_ شدو...ببینم هنوزم ناراحتی؟ش...

خطوط موازی

تحت تعقیب

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط