عشق سیاه و سفیدp29
عشق سیاه و سفیدp29
جیمین:عمل نمیخاد دیگه ن
جونگ کوک:اگه با دارو خوب نشه باید عمل بشه
جیمین:اصلا باورم نمیشه این امکان نداره ن به بقیه گفتی
جونگ کوک:ن هنوز نمیدونم باید بگم یا ن نظر تو چیه
جیمین:به نظر من بهتره بگی
جونگ کوک:من نمیتونم خودت بگو
جیمین :میگم بیان همینجا تو حیاط بیمارستان بهشون میگم
جونگ کوک:باشه
جیمین رفت زنگ زد به اعضا و گفت بیان بیمارستان
جیمین :هی بچه ها برید بیرون تا بیام
ار ام :چرا
جیمین:بهتون میگم
جیمین: خوب گوش کنید ببینید چی میگم متاسفانه سونگ مین تومور مغزی داره
جین:چی
شوگا:الان چی گفتی دقیقا
نامجون:هی جیمین شوخی نکن کار داریم
جیمین:شوخی نمیکنم
نامجون:این ممکن نیست
جین:پس میدونستم
جیمین:چی رو
جین:اون شبی که رو پله ها حالش بد شد زیر دست خونی شد که گفتم باید مراقبش باشید
جیمین:خونی ؟
جین:اره انگار یه زخمی زیر سرش بود هروقت حالش بد میشد خون میومد
جیمین:مال اون اتفاق یادتع
شوگا:اه یادمون نیار
جیهوپ:هی بچه ها سلام،هی اینم بگم سونگ مین هنوز نمیدونه سوتی ندی شوگا
شوگا:ببین کی به من میگه سوتی نده
نامی:هی بس کنید الان جای دعوا نیست باید هواسمون به جونگ کوک و سونگ مین باشه
جیهوپ:دقیقا باید به سونگ مین روحیه بدیم و نزاریم احساس تنهایی کنه
نامجون:دقیقا
بچه ها اومدن پیشم
نامجون:سلام کوکی چطوری پسر سونگ مین کجاس
جونگ کوک:هیش خوابه ساکت باشین
شوگا:اها راسی جیمین میگفت که سونگ مین تو....
جیمین زد در دهن شوگا
جیمین:ایش احمق مگه نگفتم سوتی نده
شوگا:یااااا چرا میزنی ، حواسم نبود
جونگ کوک:ای احمقا ساکت خوابه
نامجون:هی بس کنید جونگ کوک توهم برو استراحت کن من اینجام بچه هو شماهم برید تمرین زود باشید حرف اضافه هم نزنید
جیمین:باشه
جونگ کوک:من از پیشش تکون نمیخورم
نامجون:جونگ کوک همینی که گفتم زود باش
جونگ کوک:پس حواست بهش باشه
نامجون:باشه نگران نباش برو خونه لباساتو عوض کن و بیا بعد که استراحت کردی
جونگ کوک:باشه ممنون
جیمین:عمل نمیخاد دیگه ن
جونگ کوک:اگه با دارو خوب نشه باید عمل بشه
جیمین:اصلا باورم نمیشه این امکان نداره ن به بقیه گفتی
جونگ کوک:ن هنوز نمیدونم باید بگم یا ن نظر تو چیه
جیمین:به نظر من بهتره بگی
جونگ کوک:من نمیتونم خودت بگو
جیمین :میگم بیان همینجا تو حیاط بیمارستان بهشون میگم
جونگ کوک:باشه
جیمین رفت زنگ زد به اعضا و گفت بیان بیمارستان
جیمین :هی بچه ها برید بیرون تا بیام
ار ام :چرا
جیمین:بهتون میگم
جیمین: خوب گوش کنید ببینید چی میگم متاسفانه سونگ مین تومور مغزی داره
جین:چی
شوگا:الان چی گفتی دقیقا
نامجون:هی جیمین شوخی نکن کار داریم
جیمین:شوخی نمیکنم
نامجون:این ممکن نیست
جین:پس میدونستم
جیمین:چی رو
جین:اون شبی که رو پله ها حالش بد شد زیر دست خونی شد که گفتم باید مراقبش باشید
جیمین:خونی ؟
جین:اره انگار یه زخمی زیر سرش بود هروقت حالش بد میشد خون میومد
جیمین:مال اون اتفاق یادتع
شوگا:اه یادمون نیار
جیهوپ:هی بچه ها سلام،هی اینم بگم سونگ مین هنوز نمیدونه سوتی ندی شوگا
شوگا:ببین کی به من میگه سوتی نده
نامی:هی بس کنید الان جای دعوا نیست باید هواسمون به جونگ کوک و سونگ مین باشه
جیهوپ:دقیقا باید به سونگ مین روحیه بدیم و نزاریم احساس تنهایی کنه
نامجون:دقیقا
بچه ها اومدن پیشم
نامجون:سلام کوکی چطوری پسر سونگ مین کجاس
جونگ کوک:هیش خوابه ساکت باشین
شوگا:اها راسی جیمین میگفت که سونگ مین تو....
جیمین زد در دهن شوگا
جیمین:ایش احمق مگه نگفتم سوتی نده
شوگا:یااااا چرا میزنی ، حواسم نبود
جونگ کوک:ای احمقا ساکت خوابه
نامجون:هی بس کنید جونگ کوک توهم برو استراحت کن من اینجام بچه هو شماهم برید تمرین زود باشید حرف اضافه هم نزنید
جیمین:باشه
جونگ کوک:من از پیشش تکون نمیخورم
نامجون:جونگ کوک همینی که گفتم زود باش
جونگ کوک:پس حواست بهش باشه
نامجون:باشه نگران نباش برو خونه لباساتو عوض کن و بیا بعد که استراحت کردی
جونگ کوک:باشه ممنون
۵۶.۹k
۳۱ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.