𝗠𝘆 𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁 𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧
#𝗠𝘆_𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁_𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧
↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 21
↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦
ویو ا/ت
اون شب تهیونگ رفت خونه جدیدش تا لولی نتونه اونو پیدا کنه منم رفتم خونه ام همه چی خوب تموم شد فیلیکس با منو تهیونگ مشکلی نداشت ولی باورم نمیشه زندگی ما انقدر سخته چرا همش باید یه اتفاقی برامون بیافته تا منو تهیونگ از هم دیگه جدا بشیم
ویو ا/ت چند روز بعد
امروز تهیونگ بهم زنگ زد گفت که قرارع منو به همه نشون بده بگه که من دوست دختر شم جلو همه فن هاش خیلی خوشحالم که دیگه قرار نیست مخفیانه ببینمش اون امروز یه مصاحبه داشت قبل هم گفته بود قرارع امروز یه شخص خاصی رو معرفی کنه ولی اونا نمیدونستن قرارع دوست دخترش رو بیاره
تهیونگ امشب کنسرت داشت توی کنسرت قرار بود منو معرفی کنه منم زود حاظر شدم رفتم بلیط بگیرم چون بیلیط ویژه میخواستم (همون صندلی اول ها) باید از قبلش میرفتم نوبت میگرفتم یکم طول کشید ولی به زور هم که شده بود بلیط رو گرفتم هوا تاریک بود بیشتر آرمی ها تا کنسرت شروع میشد همونجا نشستن ولی من نتونستم تحمل کنم رفتم بیرون یکم خوراکی واسه خودم خریدم
دوباره برگشتم تو رفتم روی یه صندلی نشستم دقیقا روبه روی استیج آرمی ها هم داشتن با همدیگه حرف میزدن که منم گوش کردم
یه آرمی بدبخت : بچه ها من تمام ارث پدر مادرم که بهم رسیده بود رو فروختم تا بتونم بلیط ویژه بگیرم تا جیمینم رو ببینم عررررررر
یه آرمی دیگه : وای خدا منم
آرمی : به نظرتون امشب تهیونگ میخواد چی بگه؟
آرمی : هرچی میخواد بگه امید وارم هیچ وقت ازدواج نکنه
ا/ت داره نگاشون میکنه با حالت دهنم سرویس😐😐
آرمی : من که بایسم جونگکوک هست اگه زن بگیره خودمو میکشم و همیشه آرزو میکنم از هم جدا بشن
آرمی : منم دقیقا نمیتونم ببینم تهیونگ دوست دختر داشته باشه چون بایسمه
آرمی : بایس تو کیه؟ (رو به ا/ت)
ا/ت : امم چیزه تهیونگ
آرمی : هوی هوی تهیونگ مال منه
ا/ت : نه نه منظوری نداشتم
آرمی ها: 😂😂😂😂😂
کنسرت شروع شد و تهیونگ آمد رو استیج
↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 21
↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦
ویو ا/ت
اون شب تهیونگ رفت خونه جدیدش تا لولی نتونه اونو پیدا کنه منم رفتم خونه ام همه چی خوب تموم شد فیلیکس با منو تهیونگ مشکلی نداشت ولی باورم نمیشه زندگی ما انقدر سخته چرا همش باید یه اتفاقی برامون بیافته تا منو تهیونگ از هم دیگه جدا بشیم
ویو ا/ت چند روز بعد
امروز تهیونگ بهم زنگ زد گفت که قرارع منو به همه نشون بده بگه که من دوست دختر شم جلو همه فن هاش خیلی خوشحالم که دیگه قرار نیست مخفیانه ببینمش اون امروز یه مصاحبه داشت قبل هم گفته بود قرارع امروز یه شخص خاصی رو معرفی کنه ولی اونا نمیدونستن قرارع دوست دخترش رو بیاره
تهیونگ امشب کنسرت داشت توی کنسرت قرار بود منو معرفی کنه منم زود حاظر شدم رفتم بلیط بگیرم چون بیلیط ویژه میخواستم (همون صندلی اول ها) باید از قبلش میرفتم نوبت میگرفتم یکم طول کشید ولی به زور هم که شده بود بلیط رو گرفتم هوا تاریک بود بیشتر آرمی ها تا کنسرت شروع میشد همونجا نشستن ولی من نتونستم تحمل کنم رفتم بیرون یکم خوراکی واسه خودم خریدم
دوباره برگشتم تو رفتم روی یه صندلی نشستم دقیقا روبه روی استیج آرمی ها هم داشتن با همدیگه حرف میزدن که منم گوش کردم
یه آرمی بدبخت : بچه ها من تمام ارث پدر مادرم که بهم رسیده بود رو فروختم تا بتونم بلیط ویژه بگیرم تا جیمینم رو ببینم عررررررر
یه آرمی دیگه : وای خدا منم
آرمی : به نظرتون امشب تهیونگ میخواد چی بگه؟
آرمی : هرچی میخواد بگه امید وارم هیچ وقت ازدواج نکنه
ا/ت داره نگاشون میکنه با حالت دهنم سرویس😐😐
آرمی : من که بایسم جونگکوک هست اگه زن بگیره خودمو میکشم و همیشه آرزو میکنم از هم جدا بشن
آرمی : منم دقیقا نمیتونم ببینم تهیونگ دوست دختر داشته باشه چون بایسمه
آرمی : بایس تو کیه؟ (رو به ا/ت)
ا/ت : امم چیزه تهیونگ
آرمی : هوی هوی تهیونگ مال منه
ا/ت : نه نه منظوری نداشتم
آرمی ها: 😂😂😂😂😂
کنسرت شروع شد و تهیونگ آمد رو استیج
۱۱.۷k
۳۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.