「 دلبر خانزاده 💜」
「 دلبر خانزاده 💜」
#PART_11
༄•┄┅┄┅┄〔💜💍〕┄┅┄┅┄•༄
آرام یه چیزی می پرسم راستشو بگو خب؟
سرمو تکون دادم که با صدای غمگینی گفت: کس دیگهای تو زندگیته؟
سرمو به نشونه منفی تکون دادم: کسی نیست ولی منم مثل دخترای دیگه دوس دارم عاشق شم و با کسی که دوسش دارم ازدواج کنم ولی
همه این آرزو هام به باد رفت..شما باعث.....
درست کنارم نشست و سرمو بوسید و توی گوشم گفت:
_آرام بهت قول میدم که خوشبختت کنم... به قول خودت میتونم این ازدواجو بهم بزنم
ولی نمیخوام اینکارو بکنم... لطفا قبول کن...
بعد صورتمو بین دستاش قاب گرفت...
_خب جوابت چیه؟ من کنار نمی کشم تو هم ازم نخواه بگذرم از اون چشمای زیتونی خوشگلت...!
من طاقت ندارم با یکی دیگه ازدواج کنی
بفهم...زل زدم تو چشمای مشکی نافذش و با پوزخند غم انگیزی گفتم:
_ شما منو میخواین که بچتونو به دنیا بیارم و بعدش از زندگیتون پرتم می کنین و...
اخم وحشتناکی کرد که بقیه حرفم موند تو دهنم...
_من از خونم نمیاندازمت بیرون. تا هر وقت که بخوای میمونی.
༄•┄┅┄┅┄〔💜💍〕┄┅┄┅┄•༄
#PART_11
༄•┄┅┄┅┄〔💜💍〕┄┅┄┅┄•༄
آرام یه چیزی می پرسم راستشو بگو خب؟
سرمو تکون دادم که با صدای غمگینی گفت: کس دیگهای تو زندگیته؟
سرمو به نشونه منفی تکون دادم: کسی نیست ولی منم مثل دخترای دیگه دوس دارم عاشق شم و با کسی که دوسش دارم ازدواج کنم ولی
همه این آرزو هام به باد رفت..شما باعث.....
درست کنارم نشست و سرمو بوسید و توی گوشم گفت:
_آرام بهت قول میدم که خوشبختت کنم... به قول خودت میتونم این ازدواجو بهم بزنم
ولی نمیخوام اینکارو بکنم... لطفا قبول کن...
بعد صورتمو بین دستاش قاب گرفت...
_خب جوابت چیه؟ من کنار نمی کشم تو هم ازم نخواه بگذرم از اون چشمای زیتونی خوشگلت...!
من طاقت ندارم با یکی دیگه ازدواج کنی
بفهم...زل زدم تو چشمای مشکی نافذش و با پوزخند غم انگیزی گفتم:
_ شما منو میخواین که بچتونو به دنیا بیارم و بعدش از زندگیتون پرتم می کنین و...
اخم وحشتناکی کرد که بقیه حرفم موند تو دهنم...
_من از خونم نمیاندازمت بیرون. تا هر وقت که بخوای میمونی.
༄•┄┅┄┅┄〔💜💍〕┄┅┄┅┄•༄
۲.۲k
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.