ویو ات

#𝗠𝘆_𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁_𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧
#𝗽𝗮𝗿𝘁 28
#𝗮𝗿𝗺𝗶


ویو ا/ت

الان بالای ۱ ماهه که خونه تهیونگ هستم الان دیگه زنش شدم
ولی خوب هنوز هم آرمی ها از من بدشون میاد آخه مگه من چی کار کردم انقدر ازشون کتک خوردم که پدرم در امد



امروز پر*یود شدم ولی خوب تولد تهیونگ بود میخواستم برم کیک بخرم


از مغازه بیرون امدم ساعت ۶ عصر بود خونه رو تزئین کردم اینم از کیک
واییییی خداااا
دوباره جمعی از آرمی ها بهم حمله کردن

ا/ت : ترو خدا ولم کنید دلم درد می‌کنه

آرمی : عع پس بهتره انقدر بزنیمش تا بمیره اصلا لیاقت تهیونگ رو نداره

روی ا/ت آبمیوه و قهوه ریختن کیکش رو هم کوبیدن تو سرش

ویو ا/ت

یکی از آرمی ها طوری به شکمم حمله کرد و با لگد میزد تو شکمم و یه سنگ بزرگ رو پرت کردن روی شکمم داشت ازم خون میومد
وقتی دیدن داره ازم خون میاد رفتن به تهیونگ زنگ زدم گفتم خودش رو برسونه انقدر درد داشتم که وسط خیابون افتادم


چشمامو باز کردم دکتر بالای سرم بود

دکتر : حالت خوبه عزیزم؟

ا/ت : خیلی درد دارم

دکتر : اوم عملت که تموم شد برات یه مسکن زدیم ولی خوب....

ا/ت : خوب چی؟

دکتر : برای همسرتون توضی دادم

ا/ت : نه لطفا به خودم بگو

دکتر : اوممم متاسفانه به خاطر وضعیتت و ضربه‌ای که بهت وارد شد

ا/ت : خوب؟

دکتر : دیگه نمیتونی....مامان...بشی

ا/ت : چی؟؟

دکتر : متاسفم

ا/ت : تهیونگ کجاست؟

دکتر : بهش گفتیم بیرون منتظر باشه وقتی امدم تو داشت گریه میکرد
دکتر : من میرم بهش میگم بیاد پیشت


ادامه دارد...؟...؟
دیدگاه ها (۰)

#𝗠𝘆_𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁_𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 29↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦ تهیونگ امد تو تهیونگ :...

#𝗯𝗿𝗼𝗸𝗲𝗻_𝗹𝗼𝘃𝗲🏹↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 1↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦ا/ت ویوصبح با دل درد شدیدی از خو...

#𝗠𝘆_𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁_𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 27↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦ویو ا/تالان چند روزی می...

#𝗠𝘆_𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁_𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 26↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦(اهم اهم این پارت رو دا...

مرگ بی پایان پارت ۳۱

love Between the Tides³⁰چند دقیقه بعد تهیونگ به سرعت رفتم سم...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط