پارت
پارت ۲۴
که یهویی دیدم چند نفر از کلاسC_2 دارن حرف میزنن وایسادم بیبنم چی دارین میگن
پسر۱ شنیدی چی شد
پسر۲ نه
پسر ۱ مثل اینکه لورا تهیونگ رو اول دوست داشته بد به بورام گفت بد بورام هم از تهیونگ خوشش اومد بد بورام به تهیونگ اعتراف کرد بد از اون رابط بورام و لورا بهم خود حالا که لورا میخواست به تهیونگ عتراف کنه بورام اونو می دزده
پسر ۲ از کجا میدونی
پسر ۱ یه شایعه ها میگن
تهیونگ کدوم شایعه ها
پسر ۱،۲ تو اينجا چیکار میکنی
تهیونگ جواب منو بد
پسر ۱،۲ ما از کلاس های دیگه شندیم
ویو لورا
تهیونگ منو رو تخت گذاشت و رفت پرستار بیار که خوابم برد بد بیدار شد دیدم تهیونگ نبود اومدم بلند شم دیدم شکمم ، دستو پاهام کبود شد و درد میکنه اما بلند شدم رفتم دیدم تهیونگ جلو در رفتم سمتش
ویو تهیونگ
داشتم با اون دو تا پسر ها حرف میزدم که دیدم لورا اومد
لورا تهیونگ
تهیونگ جانم
لورا میشه بیای پیشم
تهیونگ اره اومد
ویو نویسنده
لورا اومد بر پیشه تهیونگ که پاش پیچ خورد و تهیونگ. اونو گرفت
تهیونگ حالت خوب
لورا اره فکر کنم پام پیچ خورده
تهیونگ بیا بریم تو
توی درمانگاه
تهیونگ همین جا پشین تا، پا،تو بیبنم
لورا باشه
هم زمان که تهیونگ داشت پای لورا رو چک میکرد تهیونگ برگشت گفت
تهیونگ کی این کارو کرد
لورا ن.....نمیتونم....ب..گم
تهیونگ چرا
لورا چون میان تور اذیت کنن
تهیونگ اشکال نداره بگو
لورا نه نمیشه
تهیونگ پس خودم میفهمم
لورا ای
تهیونگ چی شد (نگران)
لورا زخمم میسوزه
تهیونگ زخم کجات
لورا دستم
تهیونگ وایسا الان میرم چسب و زد عفونی کنند میار
لورا باشه
تهیونگ زد عفونی کنن رو آورد
تهیونگ بشین اینجا
لورا باشه
تهیونگ برای لورا زد عفونی کننده رو زد و دست لورا بوس کرد
لورا چیکار میکنی
تهیونگ خوشت نیومد
#فیک #فیک_بی_تی_اس #فیک_تهیونگ #فیک_جونگ_کوک #رمان #رمان_بی_تی_اس #تهیونگ #جونگکوک
که یهویی دیدم چند نفر از کلاسC_2 دارن حرف میزنن وایسادم بیبنم چی دارین میگن
پسر۱ شنیدی چی شد
پسر۲ نه
پسر ۱ مثل اینکه لورا تهیونگ رو اول دوست داشته بد به بورام گفت بد بورام هم از تهیونگ خوشش اومد بد بورام به تهیونگ اعتراف کرد بد از اون رابط بورام و لورا بهم خود حالا که لورا میخواست به تهیونگ عتراف کنه بورام اونو می دزده
پسر ۲ از کجا میدونی
پسر ۱ یه شایعه ها میگن
تهیونگ کدوم شایعه ها
پسر ۱،۲ تو اينجا چیکار میکنی
تهیونگ جواب منو بد
پسر ۱،۲ ما از کلاس های دیگه شندیم
ویو لورا
تهیونگ منو رو تخت گذاشت و رفت پرستار بیار که خوابم برد بد بیدار شد دیدم تهیونگ نبود اومدم بلند شم دیدم شکمم ، دستو پاهام کبود شد و درد میکنه اما بلند شدم رفتم دیدم تهیونگ جلو در رفتم سمتش
ویو تهیونگ
داشتم با اون دو تا پسر ها حرف میزدم که دیدم لورا اومد
لورا تهیونگ
تهیونگ جانم
لورا میشه بیای پیشم
تهیونگ اره اومد
ویو نویسنده
لورا اومد بر پیشه تهیونگ که پاش پیچ خورد و تهیونگ. اونو گرفت
تهیونگ حالت خوب
لورا اره فکر کنم پام پیچ خورده
تهیونگ بیا بریم تو
توی درمانگاه
تهیونگ همین جا پشین تا، پا،تو بیبنم
لورا باشه
هم زمان که تهیونگ داشت پای لورا رو چک میکرد تهیونگ برگشت گفت
تهیونگ کی این کارو کرد
لورا ن.....نمیتونم....ب..گم
تهیونگ چرا
لورا چون میان تور اذیت کنن
تهیونگ اشکال نداره بگو
لورا نه نمیشه
تهیونگ پس خودم میفهمم
لورا ای
تهیونگ چی شد (نگران)
لورا زخمم میسوزه
تهیونگ زخم کجات
لورا دستم
تهیونگ وایسا الان میرم چسب و زد عفونی کنند میار
لورا باشه
تهیونگ زد عفونی کنن رو آورد
تهیونگ بشین اینجا
لورا باشه
تهیونگ برای لورا زد عفونی کننده رو زد و دست لورا بوس کرد
لورا چیکار میکنی
تهیونگ خوشت نیومد
#فیک #فیک_بی_تی_اس #فیک_تهیونگ #فیک_جونگ_کوک #رمان #رمان_بی_تی_اس #تهیونگ #جونگکوک
- ۷.۵k
- ۱۳ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط