پارت ششم
پارت ششم
نامجون با شک به تلویزیون خیره شده بود
اون مرد رو میشناخت
سه سال پیش این مرد تو یکی از فن ساین ها فوتوکارت نامجون رو گرفته بود و پاره اش کرده بود و به نامجون گفته بود اون زشت ترین ادمیه که تا حالا دیده
اما حالا فیلم مراسم تشیع جنازه اون رو داشت تو اخبار میدید
تا الان تعدادی هیتر خودکشی کرده بودن که هیچکس دلیلش رو نفهمیده بود!
×باورم نمیشه هیونگ که این هیترا دارن یکی یکی خودکشی میکنن!
=به نظرتون ارتباطی داره؟
٪نمی دونم..ولی هر چی هست ازش می ترسم!
نامجون از استرس تی شرتش رو چنگ زد
چه اتفاقی داشت میوفتاد؟
....
ا.ت با لبخند روی تخت دراز کشیده بود و به افکار رویایی اش فکر می کرد
تا الان خیلی از هیتر ها خودکشی کرده بودن
البته باید بهتر گفت ا.ت اونارو کشته بود!
اولین اونها هیتر جیهوپ بود،دو سه نفر از هیترهای تهیونگ،یک هیتر از جونگکوک و جیمین،یک هیتر که اعضارو با هم دیگه شیپ می کرد و عکس های ناراحت کننده ای از اونها درست کرده بود و در اخر هیتر نامجون!
ا.ت کار درستی انجام میداد؟
ایا با این کارش می خواست به هیترهای دیگه ثابت کنه که کارهاشون بی جواب نمیمونه؟
می خواست جمعیت هیتر هارو کم کنه؟
این کار تا چه زمانی ادامه داشت؟
شاید روزی بفهمن پشت قضیه ی این خودکشی ها ا.ت اس!
ا.ت با صدای پیامک گوشیش از فکر بیرون اومد
یه پیام از طرف میکو بود
حتما ادرس یکی دیگه از هیترها رو پیدا کرده بود
اون این کارو مدیون میکو بود و واقعا بدون اون نمی دونست چیکار کنه!
اما اون فقط یک چیز نوشته بود:
مونبین مرده
ا.ت در جوابش تایپ کرد:همون کسی که عضو گروه آستروعه؟
=درست حدس زدی
-ادرس هیتراشو برام جور کن
=تو حتی به فکر اون هم هستی؟
-گفته بودم...هر ایدلی همونایی که با یه کلمه کل زندگی مونبینو بهم ریختنو می کشم و نمی ذارم خون مونبین زیر پای اینا باشه..
نامجون با شک به تلویزیون خیره شده بود
اون مرد رو میشناخت
سه سال پیش این مرد تو یکی از فن ساین ها فوتوکارت نامجون رو گرفته بود و پاره اش کرده بود و به نامجون گفته بود اون زشت ترین ادمیه که تا حالا دیده
اما حالا فیلم مراسم تشیع جنازه اون رو داشت تو اخبار میدید
تا الان تعدادی هیتر خودکشی کرده بودن که هیچکس دلیلش رو نفهمیده بود!
×باورم نمیشه هیونگ که این هیترا دارن یکی یکی خودکشی میکنن!
=به نظرتون ارتباطی داره؟
٪نمی دونم..ولی هر چی هست ازش می ترسم!
نامجون از استرس تی شرتش رو چنگ زد
چه اتفاقی داشت میوفتاد؟
....
ا.ت با لبخند روی تخت دراز کشیده بود و به افکار رویایی اش فکر می کرد
تا الان خیلی از هیتر ها خودکشی کرده بودن
البته باید بهتر گفت ا.ت اونارو کشته بود!
اولین اونها هیتر جیهوپ بود،دو سه نفر از هیترهای تهیونگ،یک هیتر از جونگکوک و جیمین،یک هیتر که اعضارو با هم دیگه شیپ می کرد و عکس های ناراحت کننده ای از اونها درست کرده بود و در اخر هیتر نامجون!
ا.ت کار درستی انجام میداد؟
ایا با این کارش می خواست به هیترهای دیگه ثابت کنه که کارهاشون بی جواب نمیمونه؟
می خواست جمعیت هیتر هارو کم کنه؟
این کار تا چه زمانی ادامه داشت؟
شاید روزی بفهمن پشت قضیه ی این خودکشی ها ا.ت اس!
ا.ت با صدای پیامک گوشیش از فکر بیرون اومد
یه پیام از طرف میکو بود
حتما ادرس یکی دیگه از هیترها رو پیدا کرده بود
اون این کارو مدیون میکو بود و واقعا بدون اون نمی دونست چیکار کنه!
اما اون فقط یک چیز نوشته بود:
مونبین مرده
ا.ت در جوابش تایپ کرد:همون کسی که عضو گروه آستروعه؟
=درست حدس زدی
-ادرس هیتراشو برام جور کن
=تو حتی به فکر اون هم هستی؟
-گفته بودم...هر ایدلی همونایی که با یه کلمه کل زندگی مونبینو بهم ریختنو می کشم و نمی ذارم خون مونبین زیر پای اینا باشه..
۴۶.۵k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.