My daddy Ⓟ⁴⁶

My daddy Ⓟ⁴⁶

جیمین:چجوری
ات:تصادف کرد
لیا:تا حالا باهم کیس رفتین
ات:تو میشه خفشی ها؟
لیا:خب بابا چرا می خوای بزنی
شام درست میکنن بعد 1 ساعت سفره رو حاضر میکنن
لیا:مشروبم بیار میچسبه
جیمین:دوست پسر داری
لیا:داشتم
جیمین:عشقم شرابو بیار
ات:باشه میاره
لیا برا همه میریزه
لیا:ات بیا
ات:من نمی خورم
لیا:هنوزم الکل نمی خوری
ات:نه
لیا:تو اینو میخوری نه این تورو نترس
ات:نمی خوام زورم نکن
لیا:گفتم بخور
جیمین:اههه تو چیکار داری میخوره یا نه مجبورش نکن
لیا:به تو ربطی نداره
جیمین:خیلیم ربط داره شوهرش منم من میگم چی بخور چی نخوره
زندگیم غذاتو بخور
غذا رو میخورن تموم میشه لیا میخواد بره تو اتاق ات بخوابه چون یه خوابس
جیمین:کجا
لیا:تو اتاق می رم بکپم اگه بزاری
جیمین:منو ات میخوایم اونجا بخوابیم
تو بیا رو کاناپه بخواب
لیا:وای نه کمرم درد میگیره (نرینی🗿)
جیمین:ما نمی تونیم دوتایی رو مبل بخوابیم
لیا:این مشکل شماس به من چه یا اصلا ات بیاد پیش من بخوابه
جیمین:ات بیاد پیش تو بخوابه به نظرت منو ول میکنه میاد بیاد پیش تو صدرصد نه
لیا:ات پیش کی میخوابی
ات:جیمین
لیا:منو فروختی به این
ات:چیه وا
لیا:سه تایی توی یه اتاق می خوابیم
جیمین:اه اه من پیش تو نمی خوابم برو بابا
لیا......
شرط پارت بعد:
18لایک20کامنت