★چندپارتی جیهوپ★
★چندپارتی جیهوپ★
p ²
که صدایی از بیرون شنیدم!
با ترس و لرز رفتم بیرون رو نگاه کردم اما...
با یه گربهی کیوت مواجه شدم
ات: پس تو بودی کوچولو؟
گربه: میووو
ات: بهتره از اینجا بری...برو دیگه
"و گربه هه ار اونجا رفت"
رفتم تو کلبه و خوابیدم رو تخت....یه وری شدم که با دوتا چشم مواجه شدم و از ترس جیغی کشیدم!
جیهوپ: نترس چاگیا...منم
ات: تو اینجا چیکار میکنییییی؟!!!
جیهوپ: اومدم پیش عشقم دیگه♡
ات: من عشق تو نیستممم!
جیهوپ: عاااا چاگیا این حرفو نزن لطفا
ات: همین الان از خونهی من برو بیروننننن!
جیهوپ: ولی من میخوام پیش تو باشم
ات: من نمیخواممم
جیهوپ: تو میدونی به خاطر تو چقدر آدم کشتم؟
ات: چ..چی؟
جیهوپ: رئیست...دوستت لیا و همینطور دوست پسرش....و بقیهی کسایی که سعی کردن جلومو بگیرن!
ات: ت..تو...چیکار کردی جیهوپ!؟
جیهوپ: همهی اینا به خاطر توعه بیب♡
ات: به من نگو بیب!
"که چیهوپ تو رو محکم بغل کرد و...."
ات: چیکار میکنی؟ ولم کننن....ولم کن عوضییییی
چیهوپ: چاگیا آروم باش
ات: من نه چاگی تو عم نه بیبی تو ولم کننن
جیهوپ: چطور میتونی این حرف رو بزنی؟
ات: همونطوری که تو آدم میکشی!
جیهوپ: ولی من اون آدما رو به خاطر تو میکشم تا به تو برسم
ات: من نمیخوام اینطوری به من برسییی
جیهوپ: چاگیا انگار خوابت میاد داری مزخرف میگی بهتره که بخوابیم
ات: نه من پیش تو نمیخوابممممم
"جیهوپ کمرت رو با یه دستش گرفت و با اون یکی دستش سرت رو نوازش میکرد"
جیهوپ: آروم باش چاگی....صبح دربارش بحث میکنیم...حالا بهتره بخوابی
ات: من نمیخوابمممم
چیهوپ: گفتم بخواب "جدی"
ات: "از ترس هیچی نگفتم و مجبور شدم تو بغلش بخوابم"
p ²
که صدایی از بیرون شنیدم!
با ترس و لرز رفتم بیرون رو نگاه کردم اما...
با یه گربهی کیوت مواجه شدم
ات: پس تو بودی کوچولو؟
گربه: میووو
ات: بهتره از اینجا بری...برو دیگه
"و گربه هه ار اونجا رفت"
رفتم تو کلبه و خوابیدم رو تخت....یه وری شدم که با دوتا چشم مواجه شدم و از ترس جیغی کشیدم!
جیهوپ: نترس چاگیا...منم
ات: تو اینجا چیکار میکنییییی؟!!!
جیهوپ: اومدم پیش عشقم دیگه♡
ات: من عشق تو نیستممم!
جیهوپ: عاااا چاگیا این حرفو نزن لطفا
ات: همین الان از خونهی من برو بیروننننن!
جیهوپ: ولی من میخوام پیش تو باشم
ات: من نمیخواممم
جیهوپ: تو میدونی به خاطر تو چقدر آدم کشتم؟
ات: چ..چی؟
جیهوپ: رئیست...دوستت لیا و همینطور دوست پسرش....و بقیهی کسایی که سعی کردن جلومو بگیرن!
ات: ت..تو...چیکار کردی جیهوپ!؟
جیهوپ: همهی اینا به خاطر توعه بیب♡
ات: به من نگو بیب!
"که چیهوپ تو رو محکم بغل کرد و...."
ات: چیکار میکنی؟ ولم کننن....ولم کن عوضییییی
چیهوپ: چاگیا آروم باش
ات: من نه چاگی تو عم نه بیبی تو ولم کننن
جیهوپ: چطور میتونی این حرف رو بزنی؟
ات: همونطوری که تو آدم میکشی!
جیهوپ: ولی من اون آدما رو به خاطر تو میکشم تا به تو برسم
ات: من نمیخوام اینطوری به من برسییی
جیهوپ: چاگیا انگار خوابت میاد داری مزخرف میگی بهتره که بخوابیم
ات: نه من پیش تو نمیخوابممممم
"جیهوپ کمرت رو با یه دستش گرفت و با اون یکی دستش سرت رو نوازش میکرد"
جیهوپ: آروم باش چاگی....صبح دربارش بحث میکنیم...حالا بهتره بخوابی
ات: من نمیخوابمممم
چیهوپ: گفتم بخواب "جدی"
ات: "از ترس هیچی نگفتم و مجبور شدم تو بغلش بخوابم"
۱۸.۹k
۰۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.